شمارهٔ ۶۴
بیمار درد را که دوا درد دیگر است
هر ساعتش ز درد رخ زرد دیگر است
در کشوری که عشق بود خورد و خواب نیست
ور نیز هست، خواب دگر خورد دیگر است
آنم که هر دمم به غم آباد جان و دل
از کاروان درد، رهاورد دیگر است
گر نیستش به غیر سر آشتی دگر
هر لحظه با منش ز چه ناورد دیگر است
مردانه بگذر از سر دنیا که این عجوز
هر روز در حباله ی نامرد دیگر است
دیدم تمام دفتر شعر ترا رفیق
هر فرد این کتاب به از فرد دیگر است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.