شمارهٔ ۶۲
کار من مهر تو و پیشه تو کین منست
کین من رسم تو و مهر تو آئین منست
تا مرا هست وفا پیشه، ترا هست جفا
تا ترا هست جفا کیش، وفا دین منست
شادی من غم و اندوه دل خرم تست
غم تو عیش و نشاط دل غمگین منست
آنکه تشویش ندانسته، دل ساکن تو
وانکه تسکین نشناسد، دل مسکین منست
زان ننالم ز غم درد که درد غم تو
باعث صبر من و موجب تسکین منست
روی نیکوی تو روزی که نبینم آن روز
تیره عالم همه بر چشم جهان بین منست
نیست از سوز نهانم کسی آگاه رفیق
مگر آن شمع که شب بر سر بالین منست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کار من مهر تو و پیشه تو کین منست
کین من رسم تو و مهر تو آئین منست
هوش مصنوعی: من در کار خود به عشق و محبت تو مشغول هستم و این عشق برای من به نوعی رسم و آئین تبدیل شده است. محبت تو اساس زندگی و رفتاری است که من از آن پیروی میکنم.
تا مرا هست وفا پیشه، ترا هست جفا
تا ترا هست جفا کیش، وفا دین منست
هوش مصنوعی: تا زمانی که وفاداری در من وجود دارد، تو هم به من بیوفایی میکنی؛ ولی همواره بیوفایی تو، برای من دینی به شمار میآید که به وفاداری پایبندم.
شادی من غم و اندوه دل خرم تست
غم تو عیش و نشاط دل غمگین منست
هوش مصنوعی: شادی من در غم و اندوه توست و غم تو برای من شادی و خوشی به همراه دارد.
آنکه تشویش ندانسته، دل ساکن تو
وانکه تسکین نشناسد، دل مسکین منست
هوش مصنوعی: کسی که از نگرانیها بیخبر است، دل آرام تو را دارد و آن کس که نمیتواند آرامش بدهد، دل بیچاره من است.
زان ننالم ز غم درد که درد غم تو
باعث صبر من و موجب تسکین منست
هوش مصنوعی: از غم و درد نمینالیدم، زیرا درد عشق تو باعث شده که صبر کنم و به من آرامش میدهد.
روی نیکوی تو روزی که نبینم آن روز
تیره عالم همه بر چشم جهان بین منست
هوش مصنوعی: روزهایی که زیبایی تو را نبینم، برای من روزهای تاریک و بینهایت غمانگیز است و همه چیز در دنیای من تحتالشعاع این غم و تاریکی قرار میگیرد.
نیست از سوز نهانم کسی آگاه رفیق
مگر آن شمع که شب بر سر بالین منست
هوش مصنوعی: هیچکس از درد پنهان من خبر ندارد، جز آن شمعی که در شب کنار تخت من میسوزد.