گنجور

شمارهٔ ۱۴۱ - مرغ زیرک

یکی مرغ زیرک، ز کوتاه بامی
نظر کرد روزی، بگسترده دامی
بسان ره اهرمن، پیچ پیچی
بکردار نطعی، ز خون سرخ فامی
همه پیچ و تابش، عیان گیروداری
همه نقش زیباش، روشن ظلامی
بهر دانه‌ای، قصه‌ای از فریبی
بهر ذره نوری، حدیثی ز شامی
بپهلوش، صیاد ناخوبرویی
بکشتن حریصی، بخون تشنه کامی
نه عاریش از دامن آلوده کردن
نه‌اش بیم ننگی، نه پروای نامی
زمانی فشردی و گاهی شکستی
گلوی تذروی و بال حمامی
از آن خدعه، آگاه مرغ دانا
بصیاد داد از بلندی سلامی
بپرسید این منظر جانفزا چیست
که دارد شکوه و صفای تمامی
بگفتا، سرائی است آباد و ایمن
فرود آی از بهر گشت و خرامی
خریدار ملک امان شو، چه حاصل
ز سرگشتگیهای عمر حرامی
بخندید، کاین خانه نتوان خریدن
که مشتی نخ است و ندارد دوامی
نماند بغیر از پر و استخوانی
از آن کو نهد سوی این خانه گامی
نبندیم چشم و نیفتیم در چه
نبخشیم چیزی، نخواهیم وامی
بدامان و دست تو، هر قطرهٔ خون
مرا داده است از بلائی پیامی
فریب جهان، پخته کردست ما را
تو، آتش نگه‌دار از بهر خامی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی مرغ زیرک، ز کوتاه بامی
نظر کرد روزی، بگسترده دامی
هوش مصنوعی: یک پرنده باهوش، روزی از بالای یک بام کوتاه نگاه کرد و دامی را که به سمتش گسترده شده بود، دید.
بسان ره اهرمن، پیچ پیچی
بکردار نطعی، ز خون سرخ فامی
هوش مصنوعی: مانند راه اهریمن، در کارهای ناپسند پیچ و خم‌هایی وجود دارد و از خون سرخ خانواده‌ای نشأت می‌گیرد.
همه پیچ و تابش، عیان گیروداری
همه نقش زیباش، روشن ظلامی
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی‌های ظاهری و جذابیت‌های زندگی اشاره دارد. به طور کلی، از پیچیدگی‌ها و جذابیت‌های درونی و بیرونی چیزها و افراد صحبت می‌کند و به روشنی و وضوح زیبایی‌ها و مشخصات آنها در تاریکی‌ها و چالش‌های زندگی اشاره می‌کند. به عبارتی، زیبایی‌ها می‌توانند در دل مشکلات و سختی‌ها نیز نمایان شوند.
بهر دانه‌ای، قصه‌ای از فریبی
بهر ذره نوری، حدیثی ز شامی
هوش مصنوعی: به ازای هر دانه، داستانی در مورد فریبی وجود دارد و برای هر ذره نوری، روایت‌هایی از غروب و شب وجود دارد.
بپهلوش، صیاد ناخوبرویی
بکشتن حریصی، بخون تشنه کامی
هوش مصنوعی: در کنار او، شکارچی بدصورت و حریص، به خاطر گرسنگی‌اش، جان گرفت.
نه عاریش از دامن آلوده کردن
نه‌اش بیم ننگی، نه پروای نامی
هوش مصنوعی: او نه از آلودگی دامن خود می‌ترسد و نه نگران آبرو و نام و شهرتش است.
زمانی فشردی و گاهی شکستی
گلوی تذروی و بال حمامی
هوش مصنوعی: گاهی زندگی سخت و فشارآور است و گاهی هم انسان دچار شکست و ناامیدی می‌شود، مثل حالتی که یک مرغ در قفس است یا پرنده‌ای که در حال پرواز است.
از آن خدعه، آگاه مرغ دانا
بصیاد داد از بلندی سلامی
هوش مصنوعی: مرغ دانا از دسیسه‌ای آگاه شد و از بالای درخت به صیاد سلامی داد.
بپرسید این منظر جانفزا چیست
که دارد شکوه و صفای تمامی
هوش مصنوعی: سوالی شده است درباره‌ی این نمای زیبا و دلنواز که چه چیزی در آن نهفته است که این‌قدر شگفت‌انگیز و با صفا به نظر می‌رسد.
بگفتا، سرائی است آباد و ایمن
فرود آی از بهر گشت و خرامی
هوش مصنوعی: او گفت: در اینجا جایی امن و آباد وجود دارد، بیا به خاطر گردش و تفریح به آنجا برویم.
خریدار ملک امان شو، چه حاصل
ز سرگشتگیهای عمر حرامی
هوش مصنوعی: بهتر است به دنبال خریدن ملک و ثروت اخلاقی باشی، چون در غیر این صورت، از درگیری‌ها و سردرگمی‌های زندگی هیچ سودی نخواهی برد.
بخندید، کاین خانه نتوان خریدن
که مشتی نخ است و ندارد دوامی
هوش مصنوعی: بخندید، زیرا این دنیا ارزش خریدن ندارد و مانند یک مشت خاک است که هیچ ثباتی ندارد.
نماند بغیر از پر و استخوانی
از آن کو نهد سوی این خانه گامی
هوش مصنوعی: تنها پر و استخوانی از او باقی مانده است که به سوی این خانه گام برمی‌دارد.
نبندیم چشم و نیفتیم در چه
نبخشیم چیزی، نخواهیم وامی
هوش مصنوعی: چشم خود را نمی‌بندیم و در امور مختلف به راحتی نمی‌گذریم، چرا که اگر چیزی را نپذیریم، نمی‌توانیم از چیزی هم انتظار داشته باشیم.
بدامان و دست تو، هر قطرهٔ خون
مرا داده است از بلائی پیامی
هوش مصنوعی: هر قطرهٔ خونی که از من ریخته شده، پیامی از درد و رنجی است که به دامان و دستان تو مربوط می‌شود.
فریب جهان، پخته کردست ما را
تو، آتش نگه‌دار از بهر خامی
هوش مصنوعی: ما را فریب‌های دنیا به انسان‌های بالغ و پخته تبدیل کرده است، تو باید آتش شوق و امید را در دل ما نگه‌داری تا خامی و نادانی‌مان از بین نرود.

خوانش ها

مرغ زیرک به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/03/04 12:06
سلما

بدامان و دست تو، هر قطرهٔ خون
مرا داده است از بلائی پیام
کلمه ی (( پیام )) متناسب با قافیه بایستی (( پیامی )) باشد.

1392/03/04 12:06
امین کیخا

نبخشیم چیزی و نخواهیم وامی نوعی باور است نزد کسان مانند شکسپیر در هملت از پدر لایرتیس به او می گوید نه وام بده و نه وام بگیر

1396/04/30 08:06
مهرو

در بیت دوم فکر میکنم به کردار، بکدار نوشته شده است