برگردان به زبان ساده
ای عجب! این راه نه راه خداست
زانکه در آن اهرمنی رهنماست
هوش مصنوعی: عجبا! این مسیر به سوی خداوند نیست، زیرا راهنمای آن شیطانی است.
قافله بس رفت از این راه، لیک
کس نشد آگاه که مقصد کجاست
هوش مصنوعی: کاروان از این راه رد شده، اما هیچکس متوجه نشد که مقصد آنها کجاست.
راهروانی که درین معبرند
فکرتشان یکسره آز و هواست
هوش مصنوعی: کسانی که در این مسیر حرکت میکنند، تمام دغدغهشان فقط خواستهها و آرزوهای مادی است.
ای رمه، این دره چراگاه نیست
ای بره، این گرگ بسی ناشتاست
هوش مصنوعی: ای گوسفندان، این دره مکان مناسبی برای چرا نیست؛ ای بره، اینجا گرگی وجود دارد که بسیار گرسنه است.
تا تو ز بیغوله گذر میکنی
رهزن طرار تو را در قفاست
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو از این مکان دورافتاده عبور میکنی، دزد ماهر در کمین توست.
دیده ببندی و درافتی بچاه
این گنه تست، نه حکم قضاست
هوش مصنوعی: اگر چشمانت را ببندی و خود را در چاه بیفکنید، این تقصیر خودتان است و مربوط به سرنوشت نیست.
لقمهٔ سالوس کرا سیر کرد
چند بر این لقمه تو را اشتهاست
هوش مصنوعی: آیا میدانی که چند نفر با فریب و نیرنگ خود را سیر کردهاند؟ اما تو هنوز به همین لقمهٔ فریبنده تمایل داری.
نفس، بسی وام گرفت و نداد
وام تو چون باز دهد؟ بینواست
هوش مصنوعی: نفس انسان، مدت زیادی از تو خواسته و هیچگاه چیزی به تو برنگردانده است. حال وقتی بخواهد برگرداند، چه چیز میتواند به تو بدهد؟ در حقیقت، بیچاره است.
خانهٔ جان هرچه توانی بساز
هرچه توان ساخت درین یک بناست
هوش مصنوعی: در این دنیا هرچقدر که میتوانی تلاش کن و بهترینها را بساز، زیرا همه چیز در همین زندگی و در همین جاست.
کعبهٔ دل مسکن شیطان مکن
پاک کن این خانه که جای خداست
هوش مصنوعی: دل را مانند خانهای برای خدا قرار بده و از وجود هر گونه آلودگی و بدی پاکش کن، زیرا نباید اجازه دهی که شیطان در این جایگاه جای بگیرد.
پیرو دیوانه شدن ز ابلهی است
موعظت دیو شنیدن خطاست
هوش مصنوعی: دیوانه شدن پیرو به خاطر نادانی است و گوش دادن به نصیحتهای شیطانی کار نادرستی است.
تا بودت شمع حقیقت بدست
راه تو هرجا که روی روشناست
هوش مصنوعی: تا زمانی که حقیقت به دست تو شمع روشنی باشد، هرجا که بروی، آنجا روشنایی وجود دارد.
تا تو قفس سازی و شکر خری
طوطیک وقت ز دامت رهاست
هوش مصنوعی: تا وقتی که تو در قفس طوطی را نگه میداری و شکر خریداری میکنی، طوطی از دام تو رها خواهد بود.
حمله نیارد بتو ثعبان دهر
تا چو کلیمی تو و دینت عصاست
هوش مصنوعی: هیچ خطری به تو نزدیک نمیشود، همانطور که حضرت موسی (کلیمی) با ایمانش به خداوند توانست بر خطرات غلبه کند و از دین و ایمان خود محافظت کند.
ای گل نوزاد فسرده مباش
زانکه تو را اول نشو و نماست
هوش مصنوعی: ای گل نازنین، ناراحت نباش، چون اکنون زمان اولیه رشد و شکوفایی توست.
طائر جانرا چه کنی لاشخوار
نزد کلاغش چه نشانی؟ هماست
هوش مصنوعی: پرنده روح را چه میکنی؟ وقتی پرنده مرده، پیش کلاغش چه نشانهای دارد؟ آنچه هست، همان هماست.
کاهلیت خسته و رنجور کرد
درد تو دردیست که کارش دواست
هوش مصنوعی: نتیجهی بیعملی و سستی، باعث خستگی و رنجش شده است و درد تو نه تنها مشکلی است، بلکه درمانی برای آن وجود دارد.
چاره کن آزردگی آز را
تا که بدکان عمل مومیاست
هوش مصنوعی: برای رفع ناراحتی و دلخوری، اقدام کن تا به نتیجهای دلخواه و مثمر ثمر برسی.
روی و ریا را مکن آئین خویش
هرچه فساد است ز روی و ریاست
هوش مصنوعی: ظاهر و تظاهر را به عنوان راه و روش خودت نبر، زیرا هر چیزی که فساد است، از همین ظاهر و ریا ناشی میشود.
شوختن و جامه چه شوئی همی
این دل آلوده به کارت گواست
هوش مصنوعی: دل آلودهی من به خوبیهای تو گواست، پس در برخورد با تو و ظاهر و لباسهایم چه شوخی میکنی؟
پای تو همواره براه کج است
دست تو هر شام و سحر بر دعاست
هوش مصنوعی: پای تو همیشه به سمت نادرستی میرود و دست تو هر شب و صبح مشغول دعا کردن است.
چشم تو بر دفتر تحقیق، لیک
گوش تو بر بیهده و ناسزاست
هوش مصنوعی: چشمت به مطالعه و تحقیق است، اما گوشت به چیزهای بیفایده و ناپسند گوش میدهد.
بار خود از دوش برافکندهای
پشت تو از پشتهٔ شیطان دوتاست
هوش مصنوعی: تو بار خود را از دوش برداشتهای و از پشت تو دو پشته شیطان دیده میشود.
نان تو گه سنگ بود گاه خاک
تا به تنور تو هوی نانواست
هوش مصنوعی: نان تو گاهی به سختی سنگ است و گاهی به نرمی خاک، اما این تغییرات به خاطر این است که تو به عنوان نانوا، در تنور خود آن را میپزی.
ورطه و سیلاب نداری به پیش
تا خردت کشتی و جان ناخداست
هوش مصنوعی: اگر در زندگی خود به مشکلات و چالشها توجهی نداشته باشی، عقل و درایتت مانند کشتیای میماند که ناخدای آن جانش را به خطر میاندازد.
قصر دلافروز روان محکم است
کلبهٔ تن را چه ثبات و بقاست
هوش مصنوعی: قلب و روح انسان به شدت محکم و قوی است، و در مقایسه با آن، بدن مادی و دنیوی هیچ ثبات و پایداری ندارد.
جان بتو هرچند دهد منعم است
تن ز تو هرچند ستاند گداست
هوش مصنوعی: هرچند که روح من از تو بهرهمند است، اما تن من اگرچه از تو بگیرد، همچنان فقیر و نیازمند است.
روغن قندیل تو آبست و بس
تیرگی بزم تو بیش از ضیاست
هوش مصنوعی: روغن چراغ تو در حال تمام شدن است و تاریکی مجلس تو بیشتر از نور است.
منزل غولان ز چه شد منزلت
گر ره تو از ره ایشان جداست
هوش مصنوعی: چرا در جایی که غولها زندگی میکنند منزل گزیدهای، در حالی که راه تو از راه آنها جداست؟
جهل بلندی نپسندد، چه است
عجب سلامت نپذیرد، بلاست
هوش مصنوعی: جهل و نادانی جایی در زندگی ندارد، زیرا شگفت انگیز است که کسی در سلامت کامل باشد اما بلا و مشکل را قبول کند.
آنچه که دوران نخرد یکدلیست
آنچه که ایام ندارد وفاست
هوش مصنوعی: آنچه که زمان نتوانسته به دست آورد و خرد کند، همدلی و دوستی است؛ همچنین آنچه که در طول زمان دوام و پایداری ندارد، محبت و عشق است.
دزد شد این شحنهٔ بی نام و ننگ
دزد کی از دزد کند بازخواست
هوش مصنوعی: این بیت به وضعیتی اشاره دارد که در آن افرادی که باید نظارت و سرکشی کنند، خود به گونهای نادرست و غیراخلاقی عمل میکنند. در این وضعیت، کسی که مسئول پیگیری خطاها و مجازات دزدی است، خود به نوعی دزد و متجاوز شده و بنابراین نمیتواند متهمان را مورد بازخواست قرار دهد. در واقع، این وضعیت نشاندهنده فساد و بینظمی در جامعه است.
نزد تو چون سرد شود؟ آتش است
از تو چرا درگذرد؟ اژدهاست
هوش مصنوعی: آتش عشق و احساس نسبت به تو هرگز خاموش نمیشود. همانطور که اژدها قدرت و سهمگینی خاصی دارد، عشق من نیز به تو قوی و بیپایان است.
وقت گرانمایه و عمر عزیز
طعمهٔ سال و مه و صبح و مساست
هوش مصنوعی: زمان باارزش و عمر گرانبها، به آسانی در چنگال سالها، ماهها، صبحها و شبها گرفتار میشود.
از چه همی کاهدمان روز و شب
گر که نه ما گندم و چرخ آسیاست
هوش مصنوعی: چرا هر روز و شب درگیر ناتوانی هستیم، اگر که ما نه گندم هستیم و نه چرخ آرامش.
گر که یمی هست، در آخر نمیاست
گر که بنائی است، در آخر هباست
هوش مصنوعی: اگر چیزی وجود دارد، در نهایت به نیستی میرسد؛ اگر بنایی هست، بالاخره به ویرانی خواهد انجامید.
ما بره آز و هوی سائلیم
مورچه در خانهٔ خود پادشاست
هوش مصنوعی: ما در جستجوی آرزوها و خواستههای خود هستیم، اما حتی یک مورچه در خانهاش برای خود سلطانی دارد.
خیمه ز دستیم و گه رفتن است
غرق شدستیم و زمان شناست
هوش مصنوعی: ما در چادر و خیمهای هستیم که به دست خودمان برپا شده و هنگام رفتن به سمت دیگری است. در حال غرق شدن هستیم و زمان هم به خوبی این وضعیت را درک میکند.
گلبن معنی نتوانی نشاند
تا که درین باغچه خار و گیاست
هوش مصنوعی: برای به نمایش گذاشتن مفهوم زیبا نمیتوان آن را در مکانی نامناسب قرار داد، چرا که در این باغچه تنها خار و گیاه وجود دارد.
کشور جان تو چو ویرانهایست
ملک دلت چون ده بی روستاست
هوش مصنوعی: روح تو مانند یک ویرانه است و قلبت همچون دهی بدون سکنه و فارغ از زندگی به نظر میرسد.
شعر من آینهٔ کردار تست
ناید از آئینه به جز حرف راست
هوش مصنوعی: شعر من مانند آینهای است که رفتار و کردار تو را نشان میدهد و از آینه تنها راست را میتوان دید، نه چیز دیگر.
روشنی اندوز که دلرا خوشی است
معرفت آموز که جانرا غذاست
هوش مصنوعی: نور و روشنایی بگیر که دل را شاد میکند، و علم و معرفت را بیاموز که برای روح مانند غذاست.
پایهٔ قصر هنر و فضل را
عقل نداند ز کجا ابتداست
هوش مصنوعی: پایه و اساس فرهنگ و دانش را عقل نمیداند که از کجا شروع شده است.
پردهٔ الوان هوی را بدر
تا بپس پرده ببینی چهاست
هوش مصنوعی: برای درک واقعیت و حقیقت، باید از زرق و برق و جذابیتهای دنیوی فاصله بگیری و پردههایی که حجاب بر عقل و دل انسان میزنند را کنار بگذاری. تنها در این صورت میتوانی حقایق را ببینی و درک کنی.
به که بجوی و جر دانش چرد
آهوی جانست که اندر چراست
هوش مصنوعی: بهتر است به دنبال علم و دانش باشی، چرا که مانند آهو که در مرتع میچراند، جان تو نیز به دنبال یادگیری و فهمیدن است.
خیره ز هر پویه ز میدان مرو
با فلک پیر ترا کارهاست
هوش مصنوعی: از هر حرکتی که انجام میدهی، پلیدی و خطر به دور است. با این حال، دنیا به تو وابسته است و تو در آن مسئولیتهایی داری.
اطلس نساج هوی و هوس
چون گه تحقیق رسد بوریاست
هوش مصنوعی: پارچهای که از آرزوها و خواستهها بافته شده، زمانی که به حقیقت نزدیک میشود، دچار آسیب و نقصان میگردد.
بیهده، پروین در دانش مزن
با تو درین خانه چه کس آشناست
هوش مصنوعی: پروین، بیدلیل با کسی که در این خانه است، بحث نکن؛ چون هیچکس در اینجا با دانش تو آشنا نیست.