بخش ۵۷ - غزل
همانا با منت یاری همین بود
فغان و گریه و زاری همین بود
مرا گفتی که: یاری مهربانم
زهی! نامهربان، یاری همین بود؟
به دام من در افتادی و حالی
برون جستی و پنداری همین بود
زدی لاف از وفاداری همیشه
چه میگویی؟وفاداری همین بود؟
به مهرم یاد میکردی ازین پیش
کنون یادم نمیاری، همین بود؟
تنم بیمار بود از غم همیشه
دوا کردی و بیماری همین بود؟
به دلداری تو با من عهد کردی
کنون آن عهد و دلداری همین بود؟
بخش ۵۶ - نامهٔ هشتم از زبان معشوق به عاشق: زهی! گرد جهان سر گشته از منبخش ۵۸ - فرد: نشاید در تو پیوستن به یاری
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همانا با منت یاری همین بود
فغان و گریه و زاری همین بود
هوش مصنوعی: به راستی اینکه یاری تو به من همانا به خاطر همین فریادها و اشکها بوده است.
مرا گفتی که: یاری مهربانم
زهی! نامهربان، یاری همین بود؟
هوش مصنوعی: تو به من گفتی که یاری مهربان و دوست من هستی. حال چه میشود؟ آیا این نامهربانی که از تو میبینم، واقعا همان یاری است که انتظارش را داشتم؟
به دام من در افتادی و حالی
برون جستی و پنداری همین بود
هوش مصنوعی: به دام من افتادی و حالا در حال نجات خود هستی، و فکر میکنی که همین وضعیت عادی است.
زدی لاف از وفاداری همیشه
چه میگویی؟وفاداری همین بود؟
هوش مصنوعی: تو همیشه درباره وفاداری دروغ میگویی. آیا واقعاً وفاداری همین است؟
به مهرم یاد میکردی ازین پیش
کنون یادم نمیاری، همین بود؟
هوش مصنوعی: قبلاً با محبت از من یاد میکردی، اما حالا چیزی از من نمیگویی. آیا همین بود؟
تنم بیمار بود از غم همیشه
دوا کردی و بیماری همین بود؟
هوش مصنوعی: بدن من همیشه به خاطر غم و اندوه بیمار بود و تو مدام تلاش میکردی تا من را درمان کنی، اما آیا همین غم و اندوه دلیل بیماری من بود؟
به دلداری تو با من عهد کردی
کنون آن عهد و دلداری همین بود؟
هوش مصنوعی: تو به من دلداری دادی و با من عهدی بستی، حالا این عهد و دلداری که به من کردی، همین است؟