گنجور

بخش ۲۲ - غزل

نمی‌یابم برت چندان مجالی
که در گوش تو گویم حسب حالی
هوس دارم که هر روزت ببینم
و گر هر روز نتوان، هر به سالی
منم هر ساعت از هجرت به دردی
منم هر لحظه از عشقت به حالی
نه در کار بلای هجر دستی
نه در خورد هوای عشق بالی
فضیحت گشته‌ای، بی‌خانمانی
به غارت برده‌ای، بیجاه و مالی
سخن بسیار دارم، گر دلت را
ز پر گفتن نیفزاید ملالی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نمی‌یابم برت چندان مجالی
که در گوش تو گویم حسب حالی
هوش مصنوعی: من وقتی به تو نزدیک می‌شوم، فرصتی پیدا نمی‌کنم تا احساسم را برایت بیان کنم.
هوس دارم که هر روزت ببینم
و گر هر روز نتوان، هر به سالی
هوش مصنوعی: دوست دارم که هر روز تو را ببینم و اگر نشد، حداقل یک بار در سال.
منم هر ساعت از هجرت به دردی
منم هر لحظه از عشقت به حالی
هوش مصنوعی: من در هر لحظه از جدایی‌ام رنج می‌کشم و در هر ثانیه از عشق تو به وضعیتی دچار می‌شوم.
نه در کار بلای هجر دستی
نه در خورد هوای عشق بالی
هوش مصنوعی: در اینجا فرد از ناتوانی خود در مقابله با درد فراق و همچنین عدم توانایی در پرواز به سوی عشق سخن می‌گوید. او نه می‌تواند به طعم تلخ جدایی عادت کند و نه توان دارد که در دنیای عشق پرواز کند. این بیانگر احساس ضعف و ناامیدی اوست.
فضیحت گشته‌ای، بی‌خانمانی
به غارت برده‌ای، بیجاه و مالی
هوش مصنوعی: تو به شدت گرفتار رسوایی شده‌ای، بدون سرپناه و دارایی، و همه‌چیز را از دست داده‌ای.
سخن بسیار دارم، گر دلت را
ز پر گفتن نیفزاید ملالی
هوش مصنوعی: من حرف‌های زیادی دارم، اما اگر دل‌ات را از گفتن خسته نکند، ناراحتی نخواهی داشت.