بخش ۱۲ - حکایت
شبی پروانهای با شمع شد جفت
چو آتش در فتادش خویش را گفت
که: پیش از تجربت چون دوست گیری
بنه گردن، که پیش دوست میری
سخن در دوستداری آزمودست
کزیشان نیز ما را رنج بودست
دل من زان کسی یاری پذیرد
که چون در پای افتم دست گیرد
درین منزل نبینی دوستداری
که گر کاری فتد آید به کاری
چنینها دوستی را خود نشاید
که اندر دوستی یک هفته پاید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شبی پروانهای با شمع شد جفت
چو آتش در فتادش خویش را گفت
هوش مصنوعی: شبی یک پروانه به شمع نزدیک شد و آنقدر در حال لذت و شور بود که وقتی مشغول سوختن شد، به خود گفت.
که: پیش از تجربت چون دوست گیری
بنه گردن، که پیش دوست میری
هوش مصنوعی: پیش از اینکه دوستی را به خود نزدیک کنی، باید خود را برای آن آماده کنی، زیرا وقتی با دوست در مسیر میروی، باید شایستگیهای لازم را داشته باشی.
سخن در دوستداری آزمودست
کزیشان نیز ما را رنج بودست
هوش مصنوعی: گفتگو در مورد عشق و دوستی نیازمند آزمون و تجربه است، زیرا از برخی افراد همین دوستیها برای ما دردسرهایی پیش آمده است.
دل من زان کسی یاری پذیرد
که چون در پای افتم دست گیرد
هوش مصنوعی: دل من تنها از کسی یاری میطلبد که در سختیها و زمانی که به زمین میافتم، دستم را بگیرد.
درین منزل نبینی دوستداری
که گر کاری فتد آید به کاری
هوش مصنوعی: در این مکان کسی را نمیبینی که به تو عشق بورزد، زیرا اگر مشکلی پیش بیاید، به کار دیگری مشغول میشود.
چنینها دوستی را خود نشاید
که اندر دوستی یک هفته پاید
هوش مصنوعی: دوستی واقعی نباید تنها یک هفته دوام بیاورد، بلکه باید پایدارتر و عمیقتر باشد.