بخش ۴۲ - در شرایط عمارت کردن
تا ندانی که کیست همسایه
به عمارت تلف مکن مایه
مردمی آزموده باید و راد
که به نزدیکشان نهی بنیاد
خانه در کوی بختیاران کن
دوستی با لطیف کاران کن
حق همسایگان بزرگ شمار
باطلی گر کنند یاد میار
خویشتن را مکن ز خویشان دور
میکن آزار خویش ازیشان دور
خویش بد را زبان ببر به سپاس
دشمن خانگیست، زو به هراس
خویش خود را نگر نداری خوار
زانکه با خویش میکنی این کار
کبر با خویش خود مکن به درم
گر چه با او سخا کنی و کرم
خلق محتاج و دیدها بازست
کار مردم بساز، ارت سازست
پی ز رنجور هم دریغ مدار
قرض جوید، درم دریغ مدار
به یتیمان کوچه میکن چشم
بیوگان را سخن مگوی به خشم
باغت ار هست و هیزم و میوه
دور کن قسم مفلس و بیوه
مکن از کس اثاث خانه دریغ
تشنه بینی، برو بباران میغ
دوست گیری، دگر ز دست مده
عهد را عادت شکست مده
با غریبان به لطف خویشی گیر
به دعا و سلام پیشی گیر
گر غریبی غریب ساری کن
ور ز شهری غریب داری کن
کوش تا بر ره سپاس شوی
تا حق اندیش و حق شناس شوی
در ادا کوش چون کنی وامی
منه از وعده پیشتر گامی
آنکه زر داد زور داند کرد
وانکه زر برد هم تواند خورد
با خداوند حق درشت مگوی
زر طلب میکند به مشت مگوی
چون گزافی نگفت ازو مازار
گفت چیزی که بردهای بازار
باز بر دست خویشتن ده و داد
مکن، ارنه زرت رود بر باد
زر بزور اینچنین ز دست مده
خنجر خویشتن بمست مده
باش با کم ز خود برادر و دوست
بیش را مغز دان و خود را پوست
خانهٔ بینماز ویرانست
گر چه آرامگاه شیرانست
خانه از طاعتست و خیر آباد
خیر اگر نیست نام خانه مباد
مسجد از خانه ساز و طاعت کن
نان ده و خانه پر جماعت کن
قدم دوستان به خانه در آر
دشمنان را مجوی نیز آزار
آنکه از دشمنان نسازد دوست
فلک از دوستان دشمن اوست
غرض آنست ازین جماعت شهر
که به مسکین رسد نوازش و بهر
ورنه هر طاعتی نهفته بهست
خیر با دیگران نگفته بهست
خیر باید ز مرد زاینده
تا بود نام و خانه پاینده
بر مکش خانه جز به دین و به داد
ورنه بر آب مینهی بنیاد
بخش ۴۱ - در ترتیب منزل و اساس آن: پادشاهان که گنج پردازندبخش ۴۳ - در منع اسراف: ای که بر قصر کوشک سازی تو
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا ندانی که کیست همسایه
به عمارت تلف مکن مایه
هوش مصنوعی: قبل از اینکه از کسی یا چیزی قبل از شناخت کامل اطلاعاتی به خرج بدهی یا خود را درگیر کنی، از سرمایه و منابع خود به درستی استفاده کن.
مردمی آزموده باید و راد
که به نزدیکشان نهی بنیاد
هوش مصنوعی: باید افرادی با تجربه و درستکار را در کنار خود داشته باشی که وقتی به آنها نزدیک میشوی، احساس امنیت و آرامش کنی.
خانه در کوی بختیاران کن
دوستی با لطیف کاران کن
هوش مصنوعی: در محلهای که خوشبختی وجود دارد، روابط دوستانهای با افرادی که نیکوکار و لطیفدل هستند برقرار کن.
حق همسایگان بزرگ شمار
باطلی گر کنند یاد میار
هوش مصنوعی: حقوق همسایگان را بسیار بزرگ بشمار و اگر آنها چیزی اشتباه میکنند، به یادشان نیاور.
خویشتن را مکن ز خویشان دور
میکن آزار خویش ازیشان دور
هوش مصنوعی: از خودت دور نمان و با نزدیکانت تماس برقرار کن تا آسیبی از جانب آنها به تو نرسد.
خویش بد را زبان ببر به سپاس
دشمن خانگیست، زو به هراس
هوش مصنوعی: خودت را از بدیها دور کن و زبانت را به سپاسگویی عادت بده، چون دشمنی که در خانه است، همیشه میتواند باعث ترس و نگرانی شود.
خویش خود را نگر نداری خوار
زانکه با خویش میکنی این کار
هوش مصنوعی: به خودت احترام بگذار و خودت را دست کم نگیر، زیرا در حقیقت این خودت هستی که چنین رفتاری با خودت داری.
کبر با خویش خود مکن به درم
گر چه با او سخا کنی و کرم
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نباش، حتی اگر سخاوت و generosity از خود نشان دهی.
خلق محتاج و دیدها بازست
کار مردم بساز، ارت سازست
هوش مصنوعی: مردم در نیاز هستند و نگاهها به هم باز است، بنابراین باید در کار مردم تلاش کنیم و زندگی را سامان دهیم.
پی ز رنجور هم دریغ مدار
قرض جوید، درم دریغ مدار
هوش مصنوعی: اگر کسی بیمار و نیازمند باشد، از کمک کردن به او دریغ نکن و اگر کسی برای کمک به او نیاز به پول دارد، در این زمینه هم دریغ نکن.
به یتیمان کوچه میکن چشم
بیوگان را سخن مگوی به خشم
هوش مصنوعی: به بچههای بیسرپرست در کوچه توجه کن و از گفتن چیزی به زنان بیوه که بر اثر خشم آسیب دیدهاند، خودداری کن.
باغت ار هست و هیزم و میوه
دور کن قسم مفلس و بیوه
هوش مصنوعی: اگر باغی داری و هیزم و میوه، دور کن قسم مفلس و بیوه.
به معنای این است که اگر نعمتی داری، نباید به فکر گرسنگان و بیسرپرستان باشی.
مکن از کس اثاث خانه دریغ
تشنه بینی، برو بباران میغ
هوش مصنوعی: هیچ گاه از کسی که نیازمند است، سرمایه و امکانات را دریغ نکن؛ اگر او را در حال نیاز و تشنگی دیدی، برو و به او کمک کن و مثل ابر بر او باران ببار.
دوست گیری، دگر ز دست مده
عهد را عادت شکست مده
هوش مصنوعی: دوست را به دست آور، اما عهد و پیمان را رها نکن و به عادتهای بد دچار نشو.
با غریبان به لطف خویشی گیر
به دعا و سلام پیشی گیر
هوش مصنوعی: با مردم ناآشنا با محبت رفتار کن و در دعا و سلام از آنها سبقت بگیر.
گر غریبی غریب ساری کن
ور ز شهری غریب داری کن
هوش مصنوعی: اگر غریبهای در جایی هستی، باید با او مانند یک غریب رفتار کنی و اگر در شهری ساکن هستی و غریبی در آنجا وجود دارد، به او محبت کن و او را مورد توجه قرار بده.
کوش تا بر ره سپاس شوی
تا حق اندیش و حق شناس شوی
هوش مصنوعی: تلاش کن تا به شکرگذاری و سپاسگزاری بپردازی تا به شناخت حقیقت و درک حقایق نائل شوی.
در ادا کوش چون کنی وامی
منه از وعده پیشتر گامی
هوش مصنوعی: در رفتار و برخورد خود تلاش کن، و از وعدههایی که دادهای عقبنشینی نکن.
آنکه زر داد زور داند کرد
وانکه زر برد هم تواند خورد
هوش مصنوعی: کسی که توانایی و قدرت مالی دارد، میتواند بر دیگران تسلط پیدا کند، و آن که از او چیزی بگیرد، نیز میتواند از قدرت او بهرهمند شود.
با خداوند حق درشت مگوی
زر طلب میکند به مشت مگوی
هوش مصنوعی: با خداوند به زبان سخت و تند صحبت نکن، زیرا او چیزهای ارزشمند را با تلاش و عمل به دست میآورد، نه با لحن تند و مهاجم.
چون گزافی نگفت ازو مازار
گفت چیزی که بردهای بازار
هوش مصنوعی: چرا که از او چیزی نگفت، فقط حرفی زد که نشاندهندهی چیزی است که از بازار بردهای.
باز بر دست خویشتن ده و داد
مکن، ارنه زرت رود بر باد
هوش مصنوعی: دوباره به خودت تکیه کن و از دیگران انتظار کمک نداشته باش، وگرنه تمام تلاشهایت به هدر خواهد رفت.
زر بزور اینچنین ز دست مده
خنجر خویشتن بمست مده
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که با قدرت و توان خود، هرگز اجازه نده که آنچه که برای تو ارزشمند است (مانند خودت یا شخصیتت) را از دست بدهی و نباید خود را در موقعیتی قرار دهی که به دلیل مستی یا نادانی به خودت آسیب برسانی. در واقع، باید حواست را جمع کنی و از خودت محافظت کنی.
باش با کم ز خود برادر و دوست
بیش را مغز دان و خود را پوست
هوش مصنوعی: با دیگران با نرمش و مهربانی رفتار کن و ارزش دوستی و برادری را درک کن. فهم و معرفت را در خود تقویت کن و به ظواهر و ظاهر خود کمتر اهمیت بده.
خانهٔ بینماز ویرانست
گر چه آرامگاه شیرانست
هوش مصنوعی: خانهای که در آن نماز و عبادت نباشد، هرچند که محل زندگی شیران و موجودات بزرگ باشد، در حقیقت خراب و ویران به حساب میآید.
خانه از طاعتست و خیر آباد
خیر اگر نیست نام خانه مباد
هوش مصنوعی: خانه جایگاه اطاعت و نیکی است و اگر در آن خیر و خوبی نباشد، نامش دیگر خانه نیست.
مسجد از خانه ساز و طاعت کن
نان ده و خانه پر جماعت کن
هوش مصنوعی: به جای اینکه خانهات را فقط محلی برای زندگی قرار دهی، آن را به مکانی برای عبادت و بندگی خدا تبدیل کن و با کسب روزی حلال، خانهات را پر از جمعیت و محبت کن.
قدم دوستان به خانه در آر
دشمنان را مجوی نیز آزار
هوش مصنوعی: با قدم محبتآمیز دوستان، به خانهات خوش آمد بگو و از دشمنان نیز دوری کن و آنها را آزار نده.
آنکه از دشمنان نسازد دوست
فلک از دوستان دشمن اوست
هوش مصنوعی: کسی که نتواند دشمنان را به دوستان تبدیل کند، آسمان برای او از بین دوستانش، دشمنانی خواهد ساخت.
غرض آنست ازین جماعت شهر
که به مسکین رسد نوازش و بهر
هوش مصنوعی: هدف از این جمعیت این است که به نیازمندان محبت و مهربانی برسد.
ورنه هر طاعتی نهفته بهست
خیر با دیگران نگفته بهست
هوش مصنوعی: اگرچه هر نوع خوبی و طاعتی ممکن است پنهان باشد، اما بدون شک خیر آن با دیگران در میان گذاشته نشده است.
خیر باید ز مرد زاینده
تا بود نام و خانه پاینده
هوش مصنوعی: مردی که فرزند میآورد، باید نیکوکار باشد تا نام و خانوادهاش جاودانه بماند.
بر مکش خانه جز به دین و به داد
ورنه بر آب مینهی بنیاد
هوش مصنوعی: خانهای را بنا نکن که بر اساس دین و انصاف نباشد، وگرنه مانند این است که بر روی آب بنا میکنی.