رباعی شمارهٔ ۱۸
از لعل تو کام دل و جان نتوان خواست
فاشش نتوان گفت و نهان نتوان خواست
پرسش کردی به یک زبانم شب دوش
و آن عذر کنون به صد زبان نتوان خواست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از لعل تو کام دل و جان نتوان خواست
فاشش نتوان گفت و نهان نتوان خواست
هوش مصنوعی: از زیبایی و جذابیت تو هیچکس نمیتواند بهطور کامل بهرهبرداری کند؛ از سویی نمیتوان این خواسته را بهطور علنی بیان کرد و از سویی دیگر نیز نمیتوان آن را بهطور پنهانی طلب کرد.
پرسش کردی به یک زبانم شب دوش
و آن عذر کنون به صد زبان نتوان خواست
هوش مصنوعی: تو شب گذشته سوال کردی و من با یک زبان جواب دادم، اما اکنون نمیتوانم به صد زبان از تو عذرخواهی کنم.