گنجور

غزل شمارهٔ ۹۵

دلم ز هر دو جهان مهر پروریدهٔ تست
تنم به دست ستم پیرهن دریدهٔ تست
ز حسرت دهنت جان من رسید به لب
خوشا کسی که دهانش به لب رسیدهٔ تست!
گزیدهٔ دو جهانی بسان طالع سعد
غلام طالع آنم که بر گزیدهٔ تست
ز سرکشی غرضت گر همین ستمکاریست
تو سرمکش، که دلم خود ستم کشیدهٔ تست
دلم چو خال تو در خون، چو زلفت اندر تاب
ز بوی آن خط مشکین نودمیدهٔ تست
فغان این دل مجروح تیر خوردهٔ من
ز دست غمزهٔ ترک کمان کشیدهٔ تست
بدیدمت: همه را کرده‌ای ز بند آزاد
جز اوحدی، که غلام درم خریدهٔ تست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم ز هر دو جهان مهر پروریدهٔ تست
تنم به دست ستم پیرهن دریدهٔ تست
هوش مصنوعی: دل من فقط به عشق تو پرورش یافته و در عین حال، تن من از ظلم و ستمی که بر من رفته، لباس‌هایش پاره شده است.
ز حسرت دهنت جان من رسید به لب
خوشا کسی که دهانش به لب رسیدهٔ تست!
هوش مصنوعی: عذاب و حسرتی که از فراق تو بر من وارد شده، به حدی است که جانم به لب رسیده است. خوش به حال کسی که از ارتباط با تو لذت می‌برد و جانش به این حد آزرده نمی‌شود.
گزیدهٔ دو جهانی بسان طالع سعد
غلام طالع آنم که بر گزیدهٔ تست
هوش مصنوعی: من خوشبختی و سعادت را به اندازه‌ای که در زندگی‌ام حق انتخاب دارم، از تو خواسته‌ام و به همین خاطر خود را مانند کسی می‌دانم که در انتخاب بهترین فرصت‌ها، مصادف با بخت خوش تو قرار گرفته است.
ز سرکشی غرضت گر همین ستمکاریست
تو سرمکش، که دلم خود ستم کشیدهٔ تست
هوش مصنوعی: اگر هدف تو از سرکشی و ستم، همین ستمکاری است، تو باید خودت را تحت فشار قرار دهی، چون دلم خودش زجر و ستمی را که تو به من روا می‌داری، تحمل کرده است.
دلم چو خال تو در خون، چو زلفت اندر تاب
ز بوی آن خط مشکین نودمیدهٔ تست
هوش مصنوعی: دل من مانند خال زیبای تو در خون غوطه‌ور است، و مثل زلفت در تزلزل، به خاطر بوی آن خط مشکینت بی‌قرارم.
فغان این دل مجروح تیر خوردهٔ من
ز دست غمزهٔ ترک کمان کشیدهٔ تست
هوش مصنوعی: دل مجروح من از تیرهایی که ز دست نگاه فریبنده‌ات می‌آید، در حال ناله و فریاد است.
بدیدمت: همه را کرده‌ای ز بند آزاد
جز اوحدی، که غلام درم خریدهٔ تست
هوش مصنوعی: دیدمت و دیدم که همه را از بند آزاد کرده‌ای، جز اوحدی که غلام درم‌های توست و خریداری شده.