غزل شمارهٔ ۸۲۲
زهی! نادیده از خوبان کسی مثل تو در خیلی
اگر روی ترا دیدی چو من مجنون شدی لیلی
ز هجرت چون فرو مانم جزین کاری نمیدانم
که شب را روز گردانم بواویلاه و واویلی
اگر چشمم چنین گرید میان خاک کوی تو
ز اشک او همی ترسم که در شهر اوفتد سیلی
به امید تو میباشم من شوریده سر، لیکن
کجا با آن چنان رتبت به درویشان کند میلی؟
به قتلم وعده ها دادی و کشتن بیمها، آری
ز قتل من چه اندیشی؟ که چون من کشتهای خیلی
به لطفم پرسشی میکن، که از جور تو دارم من
شبی تاریک چون مویی، نهاری تیره چون لیلی
گرفتم ز اوحدی یکروز جرمی در وجود آمد
ز احسان تو آن زیبد که بر جورش کشی ذیلی
غزل شمارهٔ ۸۲۱: آن خان خانان را ببین، بر صندلی یللی بلیغزل شمارهٔ ۸۲۳: ای غنچه با لب تو ز دل کرده همدمی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی! نادیده از خوبان کسی مثل تو در خیلی
اگر روی ترا دیدی چو من مجنون شدی لیلی
هوش مصنوعی: فوقالعاده است! اگر کسی تو را ببیند، بدون اینکه تو را بشناسد، به زیباییات و ویژگیهای خوبت به شدت مجذوب میشود، همانطور که من به لیلی مجذوب شدم.
ز هجرت چون فرو مانم جزین کاری نمیدانم
که شب را روز گردانم بواویلاه و واویلی
هوش مصنوعی: از هجرت و دوری که به این حال افتادهام، جز این کار دیگری نمیدانم که شب را به روز تبدیل کنم. وای بر من و واویلا بر حال من!
اگر چشمم چنین گرید میان خاک کوی تو
ز اشک او همی ترسم که در شهر اوفتد سیلی
هوش مصنوعی: اگر چشمان من در خاک کوی تو اشک بریزد، نگرانم که این اشک در شهر تو سبب بروز سیلابی شود.
به امید تو میباشم من شوریده سر، لیکن
کجا با آن چنان رتبت به درویشان کند میلی؟
هوش مصنوعی: من با عشق و امید تو زندگی میکنم و دلم شوره میزند، اما با این حال نمیدانم که آیا کسی با آن مقام و منزلت به درویشان توجهی دارد یا خیر.
به قتلم وعده ها دادی و کشتن بیمها، آری
ز قتل من چه اندیشی؟ که چون من کشتهای خیلی
هوش مصنوعی: تو وعدههایی برای کشتن من دادی و از ترسهایت میکشی، حالا دربارهی مرگ من چه فکر میکنی؟ زیرا من تنها یک کشته نیستم، بلکه کشتههای زیادی مثل من وجود دارند.
به لطفم پرسشی میکن، که از جور تو دارم من
شبی تاریک چون مویی، نهاری تیره چون لیلی
هوش مصنوعی: به دلیل محبتت سوالی میپرسی که نتیجه بدیگری که از تو دارم را نشان میدهد؛ شبی تاریک و عمیق مثل یک مو و روزی تیره و غمگین مثل لیلی است.
گرفتم ز اوحدی یکروز جرمی در وجود آمد
ز احسان تو آن زیبد که بر جورش کشی ذیلی
هوش مصنوعی: یک روز از اوحدی چیزی دریافت کردم که در وجودم شعفی به وجود آورد. این را به خاطر لطف تو میدانم و شایسته است که این احساس را با عشق و محبت بیشتری در دل نگه دارم.
حاشیه ها
1390/01/16 02:04
مهرزاد شایان
بیت چهارم ، مصرع اول :
به امید تو میباشم من "شورید پسر"، لیکن
"شوریده سر" صحیح است
باتشکر
1390/01/16 02:04
مهرزاد شایان
بیت دوم، مصرع دوم:
که شب روز گردانم بواویلاه و واویلی
به نظر می آید یک حرف "را" محذوف است
که شب "را" روز گردانم ...
بیت پنجم ، مصرع دوم
ز قتل چه من اندیشی؟ که چون کشتهای خیلی
شکل صحیح :
ز قتل من چه اندیشی؟ که چون من کشتهای خیلی
با تشکر