غزل شمارهٔ ۷۷۳
سوگند من شکستی، عهدم به باد دادی
با این ستیزه رویی روز و شبم به یادی
گفتی: چو کارت افتد من دستگیر باشم
خود با حکایت من دیگر نیوفتادی
چستی نمودم، ای جان، در کار عشق اول
سودی نداشت با تو چستی و اوستادی
چون دیده و دل من گشتند فتنهٔ تو
آب اندران فگندی آتش از آن نهادی
هم سرو لالهرویی، هم ماه مشک مویی
هم ترک تند خویی، هم شاه حورزادی
روی تو شمع گیتی چون مهر نیم روزان
بوی تو راحت جان چون باد بامدادی
شادی کنی چو بینی ما را بغم نشسته
ای اوحدی غلامت،خوش میروی بشادی!
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سوگند من شکستی، عهدم به باد دادی
با این ستیزه رویی روز و شبم به یادی
هوش مصنوعی: من قسم خوردهام که به عهد و پیمان خود وفادار نبودهام و با این رفتار خصمانهات، تمام شب و روز در یاد تو هستم.
گفتی: چو کارت افتد من دستگیر باشم
خود با حکایت من دیگر نیوفتادی
هوش مصنوعی: تو گفتی که اگر در کارت به مشکل بر بخوری، من در کنارت هستم. اما خودت با داستان من، دیگر به این مشکل دچار نشدی.
چستی نمودم، ای جان، در کار عشق اول
سودی نداشت با تو چستی و اوستادی
هوش مصنوعی: در عشق، هر چقدر که تلاش و کوشش کنم، در ابتدا هیچ فایدهای ندارد؛ زیرا عشق به یک نغمه و هنر نیاز دارد که تنها با استادی و مهارت به دست میآید.
چون دیده و دل من گشتند فتنهٔ تو
آب اندران فگندی آتش از آن نهادی
هوش مصنوعی: زمانی که چشمانم و دلم تحت تأثیر زیبایی تو قرار گرفتند، تو با آب و آرامش خود، آتش عشق و شور را در وجود من شعلهور کردی.
هم سرو لالهرویی، هم ماه مشک مویی
هم ترک تند خویی، هم شاه حورزادی
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعری از زیباییهای مختلفی صحبت میکند که هر یک خصوصیات خاصی دارند. او به محبوبی با ویژگیهای ظاهری برجسته اشاره میکند: همچون سروی خوشنما و زیبا (لالهروی)، مانند ماهی با موهای مشکی و خوشحالت، و همچنین به جوانی پر از طراوت و جذابیت و در نهایت به فردی با چهرهای همچون حوریان بهشتی اشاره میکند. شاعر در این تصویرسازی، ترکیبی از زیبایی و جذابیت را به نمایش میگذارد.
روی تو شمع گیتی چون مهر نیم روزان
بوی تو راحت جان چون باد بامدادی
هوش مصنوعی: وجه زیبای تو همچون شمعی در جهان میدرخشد و روشناییاش مانند گرمای آفتاب در وسط روز است. بوی خوش تو همچون نسیم صبحگاهی، مایه آرامش جانم است.
شادی کنی چو بینی ما را بغم نشسته
ای اوحدی غلامت،خوش میروی بشادی!
هوش مصنوعی: اگر تو شاد باشی و ما را در حال غم ببینی، من هرچند در غم هستم، در خدمت تو و خوشحال میشوم که تو به شادی میروی!