غزل شمارهٔ ۷۵۰
ای که دیگر بیگناه از من عنان پیچیدهای
دشمنی کردی روی از دوستان پیچیدهای
زور بر ما ناپسند آمد که از روی قیاس
پنجهٔ مسکین و دست ناتوان پیچیدهای
گر به سالی یک سخن با ما بگویی از دروغ
راست پنداری درو رمزی نهان پیچیدهای
آشکارا دی فرستادی دعایی نزد من
زیر هر حرفیش دشنامی نهان پیچیدهای
نامهای دوشم فرستادی به نام آشتی
چون به دیدم، بیست جنگش در میان پیچیدهای
التماس بوسهای کردم شبی، رفتی به خشم
وین نهان عمری برآمد تا در آن پیچیدهای
زلف و رویت جانب ما گوش میدارند و تو
زلف را زین تاب دادی، روی از آن پیچیدهای
قصه ها دارم، ولی نتوان نمودن پیش تو
کاوحدی را دم فرو بستی، زبان پیچیدهای
غزل شمارهٔ ۷۴۹: در هر چه دیدهام تو پدیدار بودهایغزل شمارهٔ ۷۵۱: زان شکرینلب گر شبی کردم شکار بوسهای
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای که دیگر بیگناه از من عنان پیچیدهای
دشمنی کردی روی از دوستان پیچیدهای
هوش مصنوعی: ای کسی که بیسبب و بیگناه مرا رنجاندی و رابطهات را با دوستانم قطع کردی، به من دشمنی نشان دادی.
زور بر ما ناپسند آمد که از روی قیاس
پنجهٔ مسکین و دست ناتوان پیچیدهای
هوش مصنوعی: زور و قلدری بر ما ناخوشایند است، زیرا تو مانند کسی که با قیاس کردن، دست یک مسکین و ضعیف را میپیچاند، عمل کردهای.
گر به سالی یک سخن با ما بگویی از دروغ
راست پنداری درو رمزی نهان پیچیدهای
هوش مصنوعی: اگر سالی یک بار با ما حرفی بزنی، سخنت را به دروغ و راست بگیر، زیرا در آن سخن، رازی پنهان و پیچیده وجود دارد.
آشکارا دی فرستادی دعایی نزد من
زیر هر حرفیش دشنامی نهان پیچیدهای
هوش مصنوعی: دیروز برای من دعایی فرستادی که زیر هر کلمهاش یک ناسزا پنهان شده بود.
نامهای دوشم فرستادی به نام آشتی
چون به دیدم، بیست جنگش در میان پیچیدهای
هوش مصنوعی: در نامهای که دیشب به من فرستادی و در آن به آشتی اشاره کردهای، وقتی آن را دیدم، متوجه شدم که در واقع تو بیست جنگ و درگیری را در میان صحبتهایت پنهان کردهای.
التماس بوسهای کردم شبی، رفتی به خشم
وین نهان عمری برآمد تا در آن پیچیدهای
هوش مصنوعی: شبی از تو خواهش بوسهای کردم، ولی تو با خشم رفتی و این خشم تو به مدت طولانی در دلم پنهان مانده است.
زلف و رویت جانب ما گوش میدارند و تو
زلف را زین تاب دادی، روی از آن پیچیدهای
هوش مصنوعی: مو و چهرهات به ما توجه دارند، اما تو موهایت را اینگونه به خود آراستهای و چهرهات را از آن پنهان کردهای.
قصه ها دارم، ولی نتوان نمودن پیش تو
کاوحدی را دم فرو بستی، زبان پیچیدهای
هوش مصنوعی: من داستانهای زیادی دارم، اما نمیتوانم آنها را برای تو بازگو کنم، زیرا تو در برابر سخن گفتن خاموشی، و زبان من در بیان پیچیده است.