گنجور

غزل شمارهٔ ۷۲۴

دل جفت درد و غم شد زان دیلمی کلاله
گل را قبول کم شد زان روی همچو لاله
بس غصه داد و رنجم،زان منزل سپنجم
ماه چهارده شب، حور دو هفت ساله
زان زلف همچو زندان، تابنده در دندان
همچون ز شب ثریا، یا خود ز میغ ژاله
ماهی که می‌سرایم در شوقش این غزلها
چشم غزال دارد، رخسارهٔ غزاله
گر حجت غلامی خواهد ز من لب او
جز روی او نیاید شاهد درین قباله
از نامهٔ فراقش عاجز شدم، چو دیدم
زیرا نکرده بودم بحثی در آن رساله
با مهر چرخ دی گفت: این بت‌تر است مانا
گفتا: منش رقیبم وین بت مرا سلاله
ای مدعی، کزان لب خواهی علاج کردن
هر درد را که داری می‌کن به من حواله
خواهی که زین چه هستم دیوانه‌تر نگردم
بر یاد آن پری رخ پر کن یکی پیاله
آن رنگ داده ناخن تا بر رگ دل آمد
چون چنگ نیست یک دم خالی ز آه و ناله
چون بوسه خواهم از وی گیرد لبش به دندان
تا اوحدی نبیند بی‌استخوان نواله

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل جفت درد و غم شد زان دیلمی کلاله
گل را قبول کم شد زان روی همچو لاله
هوش مصنوعی: دل به خاطر درد و غم، از زیبایی آشنایی با دختری از دیلم پر شده است. به همین دلیل، احساس زیادی از زیبایی را کمتر احساس می‌کند و چهره‌اش مانند لاله است.
بس غصه داد و رنجم،زان منزل سپنجم
ماه چهارده شب، حور دو هفت ساله
هوش مصنوعی: بس غصه و رنجی که از آن مکان به من رسیده، مانند ماه کامل در شب چهارده و حوری که دو هفت ساله است.
زان زلف همچو زندان، تابنده در دندان
همچون ز شب ثریا، یا خود ز میغ ژاله
هوش مصنوعی: چنگال‌های زلفی که مانند زندان است، در دندان‌هایش درخشش دارد، شبیه به ستاره‌ی ثریا که از میان ابرهای بارانی بیرون می‌آید.
ماهی که می‌سرایم در شوقش این غزلها
چشم غزال دارد، رخسارهٔ غزاله
هوش مصنوعی: ماهی که من برای آن این شعرها را می‌نویسم، چشمانش مثل چشمان غزال زیباست و چهره‌اش هم مانند غزالی ناز است.
گر حجت غلامی خواهد ز من لب او
جز روی او نیاید شاهد درین قباله
هوش مصنوعی: اگر غلامی بخواهد با من سخن بگوید، تنها چهره او را می‌بیند و هیچ چیز دیگری از او نمی‌شنود. در اینجا هیچ شاهدی جز چهره‌اش در این نوشتار وجود ندارد.
از نامهٔ فراقش عاجز شدم، چو دیدم
زیرا نکرده بودم بحثی در آن رساله
هوش مصنوعی: از نوشته‌های جدایی‌اش ناامید شدم، چون متوجه شدم که بحثی در آن نامه نکرده بودم.
با مهر چرخ دی گفت: این بت‌تر است مانا
گفتا: منش رقیبم وین بت مرا سلاله
هوش مصنوعی: دیوانگی عشق چرخ به من گفت که این بتی که تو دوست داری بهتر است. اما من پاسخ دادم که من رقیب این بت و از نسل او هستم.
ای مدعی، کزان لب خواهی علاج کردن
هر درد را که داری می‌کن به من حواله
هوش مصنوعی: ای مدعی، تو که می‌خواهی هر درد و مشکلی را که داری با لبان من درمان کنی، ابتدا مشکل خود را به من بسپار.
خواهی که زین چه هستم دیوانه‌تر نگردم
بر یاد آن پری رخ پر کن یکی پیاله
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که بیشتر از این دیوانه نشوم، آن پری‌روی را در یادم نیاور و به جای آن یک پیاله شراب به من بده.
آن رنگ داده ناخن تا بر رگ دل آمد
چون چنگ نیست یک دم خالی ز آه و ناله
هوش مصنوعی: رنگ ناخن آن چنان بر رگ دل تأثیر می‌گذارد مانند چنگی که می‌زند و دل را به ناله می‌آورد، به طوری که هرگز لحظه‌ای از غم و غصه خالی نیست.
چون بوسه خواهم از وی گیرد لبش به دندان
تا اوحدی نبیند بی‌استخوان نواله
هوش مصنوعی: وقتی که می‌خواهم از او بوسه‌ای بگیرم، لبش را با دندان می‌گیرم تا کسی مثل اوحدی نبیند که لقمه‌ای بدون استخوان به دستم آمده است.

حاشیه ها

1397/04/08 11:07
سید محمد

وزن شعر "مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن" هست