گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۶

عمر که بی‌او گذشت، ذوق ندیدیم ازو
دل بر شادی نخورد، تا ببریدیم ازو
دست تمنای ما شاخ امیدی نشاند
لیک به هنگام کار میوه نچیدیم ازو
چند جفا گفت و زو دل نگرفتیم باز
چند ستم کرد و رو در نکشیدیم ازو
گر چه ستمگار بود خاطر ازو برنگشت
ورچه جفا پیشه داشت ما نرمیدیم ازو
از پی چندین طلب دل چو ز باغ رخش
سیب گزیدن نیافت، دست گزیدیم ازو
زو دل ما بعد ازین عشوه نخواهد خرید
کاتش ما برفروخت هر چه خریدیم ازو
گر زتو پرسند: کیست عاشق دیوانه؟ گو
ما، که نشان وفا می‌طلبیدیم ازو
باز شنیدیم: کو آتش ما می‌کشد
رو، که به جز باد نیست هر چه شنیدیم ازو
بر سر خوان لبش، پیش حسودان ما
آن همه حلوا چه سود؟ چون نچشیدیم ازو
چون به در دل رسی،رنگ رخ اوحدی
خود بتو گوید که: ما در چه رسیدیم ازو؟

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عمر که بی‌او گذشت، ذوق ندیدیم ازو
دل بر شادی نخورد، تا ببریدیم ازو
هوش مصنوعی: عمر ما بدون او گذشت و هیچ لذتی از زندگی نبردیم، دل ما به شادی نچرخید تا اینکه او را از دست دادیم.
دست تمنای ما شاخ امیدی نشاند
لیک به هنگام کار میوه نچیدیم ازو
هوش مصنوعی: ما آرزو و امیدی را شروع کردیم، اما در زمان عمل نتوانستیم از این امید بهره‌ای ببریم.
چند جفا گفت و زو دل نگرفتیم باز
چند ستم کرد و رو در نکشیدیم ازو
هوش مصنوعی: ما بارها از او بدی شنیدیم و دلگیر نشدیم، همچنین چندین بار ظلم دیدیم و از او رو برنگرداندیم.
گر چه ستمگار بود خاطر ازو برنگشت
ورچه جفا پیشه داشت ما نرمیدیم ازو
هوش مصنوعی: با وجود اینکه او ستمگر بود و به ما آسیب رساند، ما نسبت به او نرمش و کینه‌ای در دل نداشتیم.
از پی چندین طلب دل چو ز باغ رخش
سیب گزیدن نیافت، دست گزیدیم ازو
هوش مصنوعی: پس از اینکه دل من به خاطر چندین خواسته و درخواست، نتوانست از باغ رخش سیب بچیند، تصمیم گرفتم که از او دست بزنم و از آنچه در دسترس است بهره‌مند شوم.
زو دل ما بعد ازین عشوه نخواهد خرید
کاتش ما برفروخت هر چه خریدیم ازو
هوش مصنوعی: دیگر دل ما به هیچ ترفند و فریبی از او متوجه نخواهد شد، چرا که او با آتش عشق ما را سوزاند و همه چیزی که از او خریدیم، دیگر بی‌فایده شده است.
گر زتو پرسند: کیست عاشق دیوانه؟ گو
ما، که نشان وفا می‌طلبیدیم ازو
هوش مصنوعی: اگر از تو بپرسند که عاشق دیوانه کیست، بگو ما آن کسانی هستیم که با او به دنبال نشانه‌هایی از وفا بودیم.
باز شنیدیم: کو آتش ما می‌کشد
رو، که به جز باد نیست هر چه شنیدیم ازو
هوش مصنوعی: باز هم شنیدیم که آتش ما را به وجد می‌آورد. اما هر چه از آن می‌شنویم، جز وزش باد چیز دیگری نیست.
بر سر خوان لبش، پیش حسودان ما
آن همه حلوا چه سود؟ چون نچشیدیم ازو
هوش مصنوعی: در کنار سفره او، برای حسودان ما هیچ فایده‌ای ندارد که آنقدر شیرینی‌های خوشمزه وجود داشته باشد، چون ما خود از آن هیچ چیزی نچشیدیم.
چون به در دل رسی،رنگ رخ اوحدی
خود بتو گوید که: ما در چه رسیدیم ازو؟
هوش مصنوعی: زمانی که به عمق دل خود برسید، رنگ چهره اوحدی به شما خواهد گفت که ما از او به چه چیزهایی دست یافته‌ایم.