گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۰

زود شود باز بستهٔ تو
عاشق از دام جستهٔ تو
رونق گل می‌برد همیشه
عارض چون لاله دستهٔ تو
آن شکرینی، که وقت بوسه
قند بریزد ز پستهٔ تو
رحم، که بر هم شکست ما را
طرهٔ در هم شکستهٔ تو
وقت نیامد که باز بندی؟
رشتهٔ عهد گسستهٔ تو
عید من آن دم بود که بینم
ماه جمال خجستهٔ تو
تن به سرشک چو سیم شویم
زان تن چون سیم شستهٔ تو
اوحدی، اینجا چه گرد خیرد؟
زین دل در خون نشستهٔ تو
طاقت تیر غمش نیاورد
سینهٔ مجروح خستهٔ تو

اطلاعات

وزن: مفتعلن فع مفاعلن فع
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زود شود باز بستهٔ تو
عاشق از دام جستهٔ تو
هوش مصنوعی: عاشق تو به سرعت از گرفتاریت رهایی می‌یابد.
رونق گل می‌برد همیشه
عارض چون لاله دستهٔ تو
هوش مصنوعی: رنگ و زیبایی گل‌ها همیشه به چهره تو می‌افزاید، مانند لاله‌ای که در دسته‌ی گل قرار دارد.
آن شکرینی، که وقت بوسه
قند بریزد ز پستهٔ تو
هوش مصنوعی: زیبایی و لذت خاصی در بوسه‌ای وجود دارد که همچون شکر بر لبان تو می‌ریزد و طعم دلپذیری ایجاد می‌کند.
رحم، که بر هم شکست ما را
طرهٔ در هم شکستهٔ تو
هوش مصنوعی: ای رحم، تویی که بر ما اثر گذاشتی و ما را در هم شکستی، مانند تار مویی که در هم گیسو به هم ریخته است.
وقت نیامد که باز بندی؟
رشتهٔ عهد گسستهٔ تو
هوش مصنوعی: آیا زمان آن رسیده که دوباره به هم پیوند بخوری؟ عهدی که بین ما قطع شده است.
عید من آن دم بود که بینم
ماه جمال خجستهٔ تو
هوش مصنوعی: عید واقعی من زمانی است که بتوانم زیبایی تو را ببینم.
تن به سرشک چو سیم شویم
زان تن چون سیم شستهٔ تو
هوش مصنوعی: اگر وجودمان را با اشک پر کنیم، مانند نقره‌ای خواهیم شد که از دست تو پاک شده است.
اوحدی، اینجا چه گرد خیرد؟
زین دل در خون نشستهٔ تو
هوش مصنوعی: اوحدی، در اینجا چه گرد و خاکی از خرد و عقل و فهم وجود دارد؟ زیرا دل تو در خون نشسته است.
طاقت تیر غمش نیاورد
سینهٔ مجروح خستهٔ تو
هوش مصنوعی: سینهٔ مجروح و خستهٔ تو دیگر توان تحمل درد و غم او را نداشت.