گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶

مطرب، چو بر سماع تو کردیم گوش را
راهی بزن، که ره بزند عقل و هوش را
ابریشمی بساز و ازین حلقه پنبه کن
نقل حضور صوفی پشمینه پوش را
جامی بیار، ساقی، از آن بادهای خام
وز عکس او بسوز من نیم جوش را
بر لوح دل نقوش پریشان کشیده‌ایم
جامی بده، که محو کنیم این نقوش را
ما را به می بشوی، چنان کز صفای ما
غیرت بود مشایخ طاعت فروش را
بر ما ملامت دگران از کدورتست
صافی ملامتی نکند در نوش را
با مدعی بگوی که: ما را مگوی وعظ
کاگنده‌ایم سمع نصیحت نیوش را
ای باد صبح، نیک خراشیده خاطریم
لطفی بکن، به دوست رسان این خروش را
گرمی کند به خلوت ما آن پری گذر
بگذار تا گذار نباشد سروش را
شد نوش ما چو زهر ز هجران او، ولی
زهر آن چنان خوریم به یادش که نوش را
ای اوحدی، بگوی سخن، تا بداندت
دشمن، که بی‌بصر نشناسد خموش را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مطرب، چو بر سماع تو کردیم گوش را
راهی بزن، که ره بزند عقل و هوش را
هوش مصنوعی: وقتی به صدای مطرب گوش می‌دهیم، طوری بنواز که عقل و هوش ما را از دست بدهیم و به عوالم دیگر برویم.
ابریشمی بساز و ازین حلقه پنبه کن
نقل حضور صوفی پشمینه پوش را
هوش مصنوعی: پوشش ابریشمی تهیه کن و از این حلقه، پنبه درست کن تا داستان صوفی با لباس پشمینه را روایت کنی.
جامی بیار، ساقی، از آن بادهای خام
وز عکس او بسوز من نیم جوش را
هوش مصنوعی: ساقی، یک جام بیاور از آن نسیم‌های ملایم و لطیف، تا اینکه با دیدن تصویر او، این بی‌خود شدنم را بیشتر احساس کنم.
بر لوح دل نقوش پریشان کشیده‌ایم
جامی بده، که محو کنیم این نقوش را
هوش مصنوعی: بر قلب‌مان خطوطی پراکنده و نامنظم نقش بسته است. لطفا جامی به ما بدهید تا بتوانیم این خطوط را محو کنیم.
ما را به می بشوی، چنان کز صفای ما
غیرت بود مشایخ طاعت فروش را
هوش مصنوعی: ما را با شراب پاک کن، به گونه‌ای که از پاکی و صفای وجود ما، غیرت و تعصب مشایخ که در اطاعت فروخته‌اند، برانگیخته شود.
بر ما ملامت دگران از کدورتست
صافی ملامتی نکند در نوش را
هوش مصنوعی: برخی از مردم به ما انتقاد می‌کنند و این انتقادات ناشی از کدورت و ناپاکی خودشان است. اما کسی نمی‌تواند در مورد ما، که در جستجوی پاکی و صفا هستیم، عذری بیاورد و ما را مورد سرزنش قرار دهد.
با مدعی بگوی که: ما را مگوی وعظ
کاگنده‌ایم سمع نصیحت نیوش را
هوش مصنوعی: با مدعی بگو که ما را نصیحت کن، چرا که ما شنونده‌ی نصیحت‌هایی که فقط حرف‌های بی‌محتوا باشند، نیستیم.
ای باد صبح، نیک خراشیده خاطریم
لطفی بکن، به دوست رسان این خروش را
هوش مصنوعی: ای باد صبح، ما از گذشته خاطراتی خوب داریم. لطفاً این صدای ما را به دوستمان برسان.
گرمی کند به خلوت ما آن پری گذر
بگذار تا گذار نباشد سروش را
هوش مصنوعی: آن دختر زیبا در خلوت ما گرما و لذت ایجاد می‌کند؛ اجازه بده که او بیاید و برود تا فرشته‌ای نباشد که مزاحمتی ایجاد کند.
شد نوش ما چو زهر ز هجران او، ولی
زهر آن چنان خوریم به یادش که نوش را
هوش مصنوعی: نوشیدنی ما به خاطر دوری او به زهر تبدیل شده است، اما ما آنچنان به یاد او این زهر را می‌نوشیم که انگار همان نوش است.
ای اوحدی، بگوی سخن، تا بداندت
دشمن، که بی‌بصر نشناسد خموش را
هوش مصنوعی: ای اوحدی، حرف بزن تا دشمن تو را بشناسد، زیرا کسی که دید ندارد، خموش را درک نمی‌کند.

حاشیه ها

1395/03/15 04:06
محسن حیدرزاده جزی

در بیت ششم درد نوش درست است .

1396/05/21 20:08
نادر

جناب حیدر زاده در اکثر منابع در نوش آمده، شما مطمئن هستید که درد نوش صحیح است؟

1396/05/22 18:08

من نیز مطمین ام، سخن از می است ، صافی و درد آلود و درد نوشی

1396/05/22 22:08
هاله

بچه ایرون میشه لطفا این غزل رو برام معنی کنین. مرسی

1396/11/08 01:02
حمیدِ زارعیِ مرودشت

آقای نادر! شما چندتا منبع دم دست دارید که نوشتید در اکثر منابع؟ و سوال دیگه اینکه در اقلِ منابع چی اومده؟
هر کودکِ تازه‌کاری متوجه میشه که اینجا (دردنوش) درسته. درد به ضمِ اول، به معنای ته‌مانده‌ی شرابه. و افراد بی‌پول، توی میخونه‌ها معمولا به خوردن درد رو می‌آوردن.