قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - وله روحالله روحه
بر آستان در او کسی که راهش هست
قبول و منزلت آفتاب و ماهش هست
به راستی سر ازین دامگاه دامنگیر
کسی برد که ز توفیق او پناهش هست
گرت ز گوشهٔ دل خواهش محبت اوست
یقین بدان که از آنگونه نیز خواهش هست
چه باک از آن که پراکنده حالتیم و روان؟
اگر چنانکه به احوال ما نگاهش هست
تو با خدای خود ار میکنی معاملتی
دلیر کن، که کریمست و دستگاهش هست
گمان مرد ز گیتی اگر دوام و بقاست
یقین بدان تو که: اندیشهٔ پناهش هست
به گاه عجز ضروریست عرض قصه، تو نیز
به عجز قصهٔ خود عرض کن، که گاهش هست
اگرچه لذت شیرین دهد، به ملک مناز
که رخت خسروپرویز تاج و گاهش هست
چو خواجه را اجل از ملک پنبه خواهد کرد
چه اعتبار به پشمی که در کلاهش هست؟
به نان و آب تفاخر مکن، که حیوان نیز
به هر طرف که نگه میکند گیاهش هست
اگر ز تیغ تو نفسی سپر نیندازد
حذر کن از نفس او، که تیر آهش هست
رونده، گو: قدم اینجا به احتیاط بنه
که زیر هر قدمی چندگونه چاهش هست
اگر گناه کند نیک مرد خیراندیش
مترس، گو، زعقوبت، که عذرخواهش هست
مقدسا و خدایا، به حق راهروی
که از هدایت خاص تو انتباهش هست
که روز بازپسین در گذار و رحمت کن
بر آنکه جاه ندارد، برآنکه جاهش هست
به بوی لطف تو میآید اوحدی برتو
اگرچه سخت مخوفست و پرگناهش هست
گرش به تیر بدوزی ورش به تیغزنی
ره گریز ندارد، که داغ شاهش هست
ز کردهای خودش گرچه خوفهاست، ولی
امید رحمت و آمرزش الهش هست
در آنزمان که تو بر نامهٔ سیه بخشی
برو ببخش، که بس نامهٔ سیاهش هست
ز خرمن عمل نیکش ارچه نیست جوی
ز شرم بیعملی گونهٔ چو کاهش هست
بر آتش دل وت گر گواه میخواهی
ز گرمی نفس خویشتن گواهش هست
قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - وله سترالله عیوبه: چرخ گردان روشن از رای منستقصیدهٔ شمارهٔ ۹ - وله فیطلب الحقایق: این چرخ گرد گرد کواکب نگار چیست؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر آستان در او کسی که راهش هست
قبول و منزلت آفتاب و ماهش هست
هوش مصنوعی: در درگاه او، کسی که به او راه پیدا کند، برایش ارزش و مقامش به مانند خورشید و ماه است.
به راستی سر ازین دامگاه دامنگیر
کسی برد که ز توفیق او پناهش هست
هوش مصنوعی: واقعاً کسی میتواند از این تله دشوار نجات یابد که توفیق و حمایت او را داشته باشد.
گرت ز گوشهٔ دل خواهش محبت اوست
یقین بدان که از آنگونه نیز خواهش هست
هوش مصنوعی: اگر در دلتان عشق و محبت او وجود دارد، مطمئن باش که چنین احساسی از طرف او نیز وجود دارد.
چه باک از آن که پراکنده حالتیم و روان؟
اگر چنانکه به احوال ما نگاهش هست
هوش مصنوعی: نگران نباش که ما در حالتهای مختلف و پخش و پراکندهایم. مهم این است که او به حال ما توجه دارد و به ما نگاه میکند.
تو با خدای خود ار میکنی معاملتی
دلیر کن، که کریمست و دستگاهش هست
هوش مصنوعی: اگر تو میخواهی با خداوند معاملهای کنی، با شجاعت و جرأت این کار را انجام بده، چون او کریم و بخشنده است و امکانات لازم برای کمک کردن را دارد.
گمان مرد ز گیتی اگر دوام و بقاست
یقین بدان تو که: اندیشهٔ پناهش هست
هوش مصنوعی: اگر مردی فکر کند که زندگی در این دنیا پایدار و ماندگار است، باید بداند که حقیقت این است که تفکر و اندیشهاش تنها پناه اوست.
به گاه عجز ضروریست عرض قصه، تو نیز
به عجز قصهٔ خود عرض کن، که گاهش هست
هوش مصنوعی: زمانی که در شرایط ضعف و ناتوانی قرار داری، لازم است داستان خود را بیان کنی. تو هم در مواقع ضعف، داستان خود را بگو، زیرا چنین موقعیتی ممکن است پیش بیاید.
اگرچه لذت شیرین دهد، به ملک مناز
که رخت خسروپرویز تاج و گاهش هست
هوش مصنوعی: هرچند که شیرینی و لذتی به من میدهد، اما به آن سرزمین و مقام بزرگی که متعلق به خسرو پرویز است، نباید دل ببندم.
چو خواجه را اجل از ملک پنبه خواهد کرد
چه اعتبار به پشمی که در کلاهش هست؟
هوش مصنوعی: وقتی که مرگ به سراغ شخصی با مقام و اعتبار بیاید، چه ارزشی دارد پارچهای که بر سرش گذاشته؟
به نان و آب تفاخر مکن، که حیوان نیز
به هر طرف که نگه میکند گیاهش هست
هوش مصنوعی: به خوراک و نوشیدنی خود ناز نکن، زیرا حتی حیوانات نیز در هر جایی که مینگرند، گیاهان برایشان وجود دارد.
اگر ز تیغ تو نفسی سپر نیندازد
حذر کن از نفس او، که تیر آهش هست
هوش مصنوعی: اگر کسی نتواند در برابر تو دفاع کند، باید از او بگریزی، زیرا غم و اندوه او میتواند به تو آسیب برساند.
رونده، گو: قدم اینجا به احتیاط بنه
که زیر هر قدمی چندگونه چاهش هست
هوش مصنوعی: ای کسی که در حال قدم زدن هستی، احتیاط کن و مراقب باش، زیرا در زیر هر قدمی که برمیداری، خطرات و مشکلات متعددی وجود دارد.
اگر گناه کند نیک مرد خیراندیش
مترس، گو، زعقوبت، که عذرخواهش هست
هوش مصنوعی: اگر فرد نیکوکار و خردمند اشتباهی انجام دهد، نگران نباش، زیرا او از اشتباه خود پشیمان است و عذرخواهی میکند.
مقدسا و خدایا، به حق راهروی
که از هدایت خاص تو انتباهش هست
هوش مصنوعی: ای مقدس و خداوندا، به حق راهنمایی که انتخابش از سوی خودت با هدایت خاص تو بوده است.
که روز بازپسین در گذار و رحمت کن
بر آنکه جاه ندارد، برآنکه جاهش هست
هوش مصنوعی: در روز قیامت، به کسانی که مقام و جایگاهی ندارند، رحم کن و به یاد داشته باش که آنهایی که مقام دارند نیز به این رحمت نیازمندند.
به بوی لطف تو میآید اوحدی برتو
اگرچه سخت مخوفست و پرگناهش هست
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و مهربانی تو، اوحدی به سمت تو میآید، هرچند که او در ظاهر ممکن است ترسناک و پر از گناه به نظر برسد.
گرش به تیر بدوزی ورش به تیغزنی
ره گریز ندارد، که داغ شاهش هست
هوش مصنوعی: اگر او را با تیر بزنید یا با شمشیر بزنید، راهی برای فرار ندارد، زیرا نشان عشق او بر دلش است.
ز کردهای خودش گرچه خوفهاست، ولی
امید رحمت و آمرزش الهش هست
هوش مصنوعی: با وجود اینکه از انجام بدیها و خطاهای خودش ترس وجود دارد، اما به رحمت و بخشش خداوند امیدوار است.
در آنزمان که تو بر نامهٔ سیه بخشی
برو ببخش، که بس نامهٔ سیاهش هست
هوش مصنوعی: در زمانی که تو به دنیای غم و مشکلات مینگری، رحمت و محبت خود را نثار کن، چرا که دنیا پر از غم و سیاهی است.
ز خرمن عمل نیکش ارچه نیست جوی
ز شرم بیعملی گونهٔ چو کاهش هست
هوش مصنوعی: اگرچه او از عمل نیک بهرهای ندارد، ولی به خاطر شرم از بیعملی، همواره دچار نقصان و کمبود است.
بر آتش دل وت گر گواه میخواهی
ز گرمی نفس خویشتن گواهش هست
هوش مصنوعی: اگر به دنبال نشانهای از شور و شوق در دل من هستی، کافی است به گرمای نفس خودم توجه کنی که نشاندهنده حال و وضع من است.