گنجور

شمارهٔ ۴

سر ترسم که پابند هوای تو نبو
دل نشو کرت که خاک کف پای تو نبو
دیم خورشید که لسیش و سرکفت ب
روشنو این که بسوی و سیمای تو نبو
شیخ و قاضیت برینند بر به رک بمهر
چشم شیخ و دل قاضی و گوای تو نبو
ورم هر مالی هژیر ترا گر عرض کرند
یعلم الله که هیچ کسم بپای تو نبو
هزرت دات که دین و دل و دینی ایرو
سهل بو این همه ترسان که رای تو نبو
م زین بوس تو ناچار بکو کرت ایرو
و سر کو اگرم سر و سرای تو نبو
وازنه واژن که ون گردجهان کمتر کوش
کی م ویکاره توقع بوفای تو نبو
پای جور تو کی شود ارت که دین چرخ کوود
مرد ویداد زلف سمن سای تو نبو
اگرت ذره صفت خلق و رستند بمهر
سربسر بکشته که یک ذره و نای تو نبو
اوحدی تا که تساو توشه جیش بدی
چشم آن خود جه بوینو که وشای تو نبو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر ترسم که پابند هوای تو نبو
دل نشو کرت که خاک کف پای تو نبو
هوش مصنوعی: من نگرانم که گرفتار عشق تو نشوم، چون خاک پای تو هم برای من ارزشمند نیست.
دیم خورشید که لسیش و سرکفت ب
روشنو این که بسوی و سیمای تو نبو
هوش مصنوعی: در زمانی که خورشید در آسمان می‌درخشید و نورش بر همه‌جا می‌تابید، من به زیبایی و چهره تو توجهی نکردم.
شیخ و قاضیت برینند بر به رک بمهر
چشم شیخ و دل قاضی و گوای تو نبو
هوش مصنوعی: شیخ و قاضی بر آن هستند که بر اساس قدرت و نفوذ خود قضاوت کنند. اما دل قاضی به مهر و چشم شیخ وابسته است و در واقع، تو، به عنوان شاهد، در این بین نقشی نداری.
ورم هر مالی هژیر ترا گر عرض کرند
یعلم الله که هیچ کسم بپای تو نبو
هوش مصنوعی: اگر هر ثروتی به تو عرضه شود، بدان که خداوند می‌داند که هیچ‌کس به پای تو نخواهد رسید.
هزرت دات که دین و دل و دینی ایرو
سهل بو این همه ترسان که رای تو نبو
هوش مصنوعی: خداوند، دین و دل را با تو آسان کرده است، پس چرا با این همه ترس به سراغ من آمده‌ای که فکر تو نیست؟
م زین بوس تو ناچار بکو کرت ایرو
و سر کو اگرم سر و سرای تو نبو
هوش مصنوعی: بوسه‌ات مرا مجبور کرد تا نقش تو را فراموش کنم، حتی اگر در آستانه‌ی در خانه‌ات هم ایستاده باشم.
وازنه واژن که ون گردجهان کمتر کوش
کی م ویکاره توقع بوفای تو نبو
هوش مصنوعی: به معنای این بیت می‌توان گفت: اگر در این دنیا کمبودهایی وجود دارد و انسان‌ها تلاش نمی‌کنند، باید انتظار داشته باشی که وفای تو به آنها نیز کمتر خواهد بود. در واقع، هر چه در زندگی برای دیگران بگذاری، همان را هم دریافت خواهی کرد.
پای جور تو کی شود ارت که دین چرخ کوود
مرد ویداد زلف سمن سای تو نبو
هوش مصنوعی: این بیت به اشاره به تأثیر منفی رفتار و ظلم تو بر زندگی و دین دیگران می‌پردازد. فرد در اینجا به نوعی بیان می‌کند که چگونه وجود و اعمال تو باعث ناراحتی و سختی دیگران می‌شود و از این رو، زندگی آن‌ها تحت تأثیر رفتارهای تو قرار می‌گیرد. در نهایت، او به زیبایی و ظرافت زلف تو اشاره دارد که می‌تواند نماد جذابیت و در عین حال آسیب‌رسانی باشد.
اگرت ذره صفت خلق و رستند بمهر
سربسر بکشته که یک ذره و نای تو نبو
هوش مصنوعی: اگر تو به ویژگی‌های ذره‌ای افراد توجه کنی و به عشق و محبتشان نگاه کنی، به این نتیجه می‌رسی که یک ذره از وجود تو و نغمه‌ات وجود ندارد.
اوحدی تا که تساو توشه جیش بدی
چشم آن خود جه بوینو که وشای تو نبو
هوش مصنوعی: اگر تو به اندازه کافی دانش و تجربه نداشته باشی، نمی‌توانی به درستی به واقعیت‌ها و زیبایی‌های زندگی پی ببری و از آن‌ها بهره‌مند شوی.