گنجور

شمارهٔ ۱

تا زآینه زنگ را کسی نزداید
ممکن نبود که قابل نفس آید
نفس آینهٔ عقل تو شد پاکش دار
کز پاکی تو تو را به تو بنُماید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا زآینه زنگ را کسی نزداید
ممکن نبود که قابل نفس آید
هوش مصنوعی: تا زمانی که زنگار از آینه پاک نشود، نمی‌توان انتظار داشت که آن آینه بتواند تصویر روشنی ارائه دهد.
نفس آینهٔ عقل تو شد پاکش دار
کز پاکی تو تو را به تو بنُماید
هوش مصنوعی: نفس تو مانند آینه‌ای است که عقل تو را نشان می‌دهد، پس آن را پاک نگه‌دار؛ زیرا از پاکی تو، آن آینه تو را به خودت معرفی خواهد کرد.