گنجور

شمارهٔ ۱

هنگام بهار آمد و من بی رخ یار
رخساره به خون دیدگان کرده نگار
چون چشم و رخ و لبش به پیشم نبود
مَه نرگس و مه لاله و مه گل مه بهار

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هنگام بهار آمد و من بی رخ یار
رخساره به خون دیدگان کرده نگار
هوش مصنوعی: در فصل بهار، وقتی که طبیعت زنده و زیبا شده، من بدون دیدن چهره محبوبم، با چشمان اشک‌الود به زیبایی‌های دنیا نگاه می‌کنم.
چون چشم و رخ و لبش به پیشم نبود
مَه نرگس و مه لاله و مه گل مه بهار
هوش مصنوعی: زمانی که چشم، صورت و لب او در مقابل من نبود، هیچ یک از زیبایی‌های طبیعت مانند نرگس، لاله، گل یا بهار برایم ارزشی نداشتند.