گنجور

باب پنجاهم - در شوق

قالَ اللّهُ تَعالی مَنْ کانَ یَرْجوا لِقَاءَ اللّهِ فَاِنَّ اَجَلَ اللّه لَآتٍ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلیمُ.

عطاء بن سائب رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ روایت کند از پدر خویش که گفت عمّارِ یاسر نماز کرد، ما را نماز سبک گفتم یا اَبَا الْیَقْظانِ سبک نماز کردی گفت بر من چه از آن، خدایرا بخواندم، بدعائی که از پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ شنیدم چون برخاست یکی از آن قوم از پس او فرا شد و آن دعا از وی بپرسید گفت اَللَّهُمَّ بِعِلْمِکَ الْغَیْبَ وَقُدْرَتِکَ عَلَی الْخَلْقِ اَحْیِنی ما عَلِمْتَ الْحَیاةَ خَیْراً لی و تَوَفَّنی اِذا عَلِمْتَ الْوَفاةَ خَیْراً لی اَللَّهُمَّ اِنّی اَسْأَلُکَ خْشَیتَکَ فی الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ وَأَسْأَلُکَ کَلِمَةَ الْحَقِّ فِی الرِّضا وَالْغَضَبِ و اَسْأَلُکَ الْقَصْدَ فی الْغِنی و اَلْفَقْرِ وَ اَسْأَلُکَ نَعیماً لایَبیدُ وَقُرَّةَ عَیْنٍ لاتَنْقَطِعُ وَاَسْأَلُکَ الرِّضا بَعْدَ الْقَضاءِ وبَرْدَ الْعَیْشِ بَعْدَ الْمَماتِ وَاَسْأَلُکَ النَّظَرَ اِلی وَجْهِکَ الْکَریمِ و شَوْقاً اِلی لِقائِکَ فی غَیرِ ضَرّاءَ مُضِرَّة اَللَّهُمَّ زَیّنا بزیْنةِ الْاِیْمانِ، اَللَّهُمَّ اَجْعَلْنا هُداةً مُهتَدینَ.

استاد امام رَحِمَهُ اللّه گوید که شوق از جای برخاستن دل بود بدیدار محبوب و شوق بر قدر محبّت بود.

از استاد ابوعلی دقّاق شنیدم که میان شوق و اشتیاق فرق کرد و گفت شوق بدیدار بنشیند و اشتیاق بدیدار بنشود.

و در این معنی گفته اند:

ما یَرْجِعُ الطَّرْفُ عَنْهُ عِنْدَ رُؤْیَتِهِ
حَتی یَعودُ اِلَیْهِ الطَّرْفُ مُشْتاقاً

نصرآبادی گوید همه خلقانرا مقام شوق است و هیچکس را مقام اشتیاق نیست و هر که اندر حال اشتیاق شد جائی رسد که او را نه اثر ماند و نه قرار.

گویند احمد اسود پیش عبداللّهِ مُنازِل آمد و گفت بخواب دیدم که ترا سالی زندگانی مانده است اگر خواهی ساز رفتن را بساز عبداللّهِ مُنازِل گفت مدّتی دراز در پیش ما نهادی که ما هنوز تا سالی بخواهیم زیست، مرا بدین بیت انسی بود که از ابوعلی ثقفی شنیده ام.

شعر:

یامَنْشَکا شَوْقَهُ مِنْطولِ فُرْقَتِهِ
اِصْبِرْلَعَلَّکَ تَلْقیٰمَنْتُحِبُّ غَدا

ابوعثمان گوید شوق دوستی مرگ است بر بساط راحت.

یحیی بن معاذ گوید علامت شوق آنست که جوارح از شهوات بازداری.

استاد ابوعلی گوید که داود عَلَیْهِ السَّلامُ روزی بصحرا بیرون شده بود تنها، خداوند تعالی بدو وحی فرستاد که ای داود چونست که ترا تنها می بینم گفت بار خدایا شوق تو اندر دلم اثر کرده است و مرا از صحبت خلق باز داشته است گفت برو باز نزدیک ایشان شو اگر تو بندۀ گریختۀ را باز درگاه من آری نام تو اندر لوح محفوظ از جمله اسپهسلاران اثبات کنم.

گویند که پیرزنی را یکی از خویشان از سفر باز آمد و قوم خانه همه شادی میکردند و آن پیرزن میگریست او را گفتند چرا می گریی گفت بازآمدن این جوان باز خانه مرا یاد داده است ببازگشتن بخدای تعالی.

ابن عطا را از شوق پرسیدند گفت سوختن دل و جگر بود و زبانه زدن آتش درو و پاره پاره شدن جگر بود.

پرسیده اند که شوق برتر، یا محبّت گفت محبّت زیرا که شوق از وی خیزد.

بعضی گفته اند شوق آتشی بود که از جگر بدر آید، از فُرْقت ظاهر شود چون دیدار حاصل شد بنشیند و چون غالب بر اسرار، مشاهدت محبوب بود شوق را آنجا راه نبود.

کسی را گفتند بدیدار او مشتاق هستی گفت نه شوق بکسی بود که غایب بود، وی همیشه حاضر است.

از استاد ابوعلی شنیدم رَحِمَهُ اللّهُ اندر تفسیر این آیة وَعَجِلْتُ اِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضی مراد آن بود که بتو شتافتم از آرزوی تو بلفظ رضا بپوشید.

هم از وی شنیدم که گفت از علامت شوق آرزوی مرگ بود بر بساط عافیت چنانک یوسف عَلَیْهِ السَّلامُ او را در چاه افکندند نه گفت تَوَفَّنی مُسْلِماً چون در زندانش کردند هم نگفت و چون پدر و مادر و برادران او را سجود کردند و پادشاهی و نعمت تمام شد مرگ آرزو خواست گفت تَوَفَّنی مُسْلِماً.

و درین معنی گفته اند:

نَحْنُ فِی اَکْمَلِ السُّرورِ وَلکِنْ
لَیْسَ اِلّا بِکُمْیَتِمُّ السُّرورُ
عَیْبُ ما نَحْنُ فیهِ یااَهْلَ وُدّی
اَنَّکُمْغُیَّبٌ وَ نَحْنُ حُضورٌ

و هم درین معنی گفته اند:

مَنْسَرَّهُ الْعیدُ الْجَدیدُ
فَقَدْعَدِمْتُ بِهِ السُّرورا
کانَ السُّرورُ یَتِمُّ لی
لَوْکانَ اَحْبابی حُضورا

ابویزید گوید خدایرا بندگانند که اگر یک ساعت اندر بهشت از دیدار خدای بازمانند فریاد خوانند از بهشت چنانک دوزخیان از دوزخ.

حسین انصاری گوید بخواب دیدم که قیامت برخاسته بود و شخصی دیدم که زیر عرش مجید ایستاده بودی حق تعالی فریشتگانرا گویدی کیست این، گفتند تو بهتر دانی گفت این معروف کرخیست از دوستی من مست شدست باهوش نیامد مگر بدیدار من.

و بروایتی دیگر چنانست که این معروف کرخیست از دنیا بیرون شده است مشتاق بخدای، وی را مباح کرده اند که بخدای می نگرد.

فارِس گوید دلهاء مشتاقان منوّر بود بنور بخدای تعالی چون شوق ایشان بجنبد میان آسمان و زمین روشن گردد خدای تعالی ایشانرا عرضه کند بر فریشتگان گوید این مشتاقان اند بمن، گواه باشید که من بر ایشان مشتاق ترم.

از استاد ابوعلی شنیدم رَحِمَهُ اللّهُ از قول پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ اَسْأَلُکَ التَّوْقَ اِلی لِقائِکَ. گفت شوق صد جزو است، نود و نه پیغامبر را صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ و یکی همه مردمانرا، خواست که این یک جزو نیز او را باشد از رشک آنکه مقداری از شوق دیگر کس را بود.

و گفته اند شوق اهل قرب تمامتر بود از شوق محجوبان و اندرین معنی گفته اند این بیت شعر

وَ اَبْرَحُ مایَکونُ الشَّوْقُ یَوْماً
اِذا دَنَتِ الْخِیامُ مِنَ الْخِیامِ

و گفته اند که مرگ بر مشتاقان چون درآید از آنچه ایشانرا کشف کرده باشند، از رَوْحِ وصال از شهد شیرین تر.

جنید گوید از سری شنیدم که گفت شوق برترین مقام عارف بود چون متحقّق گردد اندرو و چون متحقّق گشت مشغول گردد از هرچه او را از شوق باز دارد.

ابوعثمان حیری گوید در قول خدای تعالی فَاِنَّ اَجَلَ اللّهُ لَآتٍ که این تعزیتی است مشتاقانرا و معنیش آنست که من میدانم که اشتیاق شما بمن بسیار است من وعدۀ نهاده ام شما را و نزدیکست که شما بدان رسید که بدان مشتاقید.

خداوند تعالی وحی فرستاد بداود عَلَیْهِ السَّلامُ که جوانان بنی اسرائیل را بگوی که چرا خویشتن را بغیر من مشغول دارید و من مشتاق شماام این جفا چیست.

و هم حق عَزَّاسْمُهُ وحی فرستاد بداود عَلَیْهِ السَّلامُ که یا داود اگر بدانند آن گروه که از من برگشته اند چگونه منتظر ایشانم و رفق من با ایشان و شوق من بترک معصیت ایشان همه از شوق بمیرندی و اندامهای ایشان از دوستی من پاره پاره گرددی، یا داود این ارادت من است اندر آن کس که از من برگشته باشد، اندر آنکس که مرا جوید و مرا خواهد ارادت چون بود.

و گویند اندر توریة نبشته است که بآرزو آوردیم شما را و آرزومند نگشتید و بترسانیدیم شما را و نترسیدید و نوحه گری کردیم شما را و نوحه نکردید.

از استاد ابوعلی شنیدم رَحِمَهُ اللّهُ که گفت شعیب عَلَیْهِ السَّلامُ همی گریست تا نابینا شد خدای تعالی چشم وی باز داد دیگر باره بگریست چندانک نابینا شد خدای تعالی چشم وی باز داد سه دیگر بار چندان بگریست تا نابینا شد خدای تعالی وحی فرستاد و گفت اگر از امید بهشت است این گریستن، من بهشت ترا مباح کردم و اگر از بیم دوزخ است ترا ایمن کردم گفت یارب از شوقست بتو گفت از بهر این بود که پیغامبر و کلیم خویش را ده سال خادم تو کردم.

و گفته اند هر که بخدای مشتاق گردد همه چیزها بدو مشتاق گردد.

و اندر خبر همی آید که بهشت مشتاق است بسه کس به علی و عمّار و سلمان رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ اَجْمَعِینَ.

از استاد ابوعلی رَحِمَهُ اللّهُ شنیدم که بعضی از پیران گفته اند که ما در بازار میشویم، همه چیزها بخود آرزومند می بینیم و ما از آن همه آزادیم.

از مالک دینار روایت کنند که گفت اندر توریة خوانده ام که بشوق آوردم شما را مشتاق نگشتید و سماع کردم شما را رقص نکردید.

جنید را پرسیدند که گریستن دوستان از چه بود که یکدیگر را ببینند گفت آن از شادی وجد و از سختی شوق به وی.

و دو برادر گویند دست بگردن یکدیگر کرده بودند یکی همی گفت واشَوْقاۀ آن دیگر گفت وا وَجْداه.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قالَ اللّهُ تَعالی مَنْ کانَ یَرْجوا لِقَاءَ اللّهِ فَاِنَّ اَجَلَ اللّه لَآتٍ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلیمُ.
هوش مصنوعی: خداوند متعال می‌فرماید: هر کس به ملاقات خدا امیدوار باشد، بدانید که زمان مقرر خدا حتماً خواهد رسید و او شنوا و دانا است.
عطاء بن سائب رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ روایت کند از پدر خویش که گفت عمّارِ یاسر نماز کرد، ما را نماز سبک گفتم یا اَبَا الْیَقْظانِ سبک نماز کردی گفت بر من چه از آن، خدایرا بخواندم، بدعائی که از پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ شنیدم چون برخاست یکی از آن قوم از پس او فرا شد و آن دعا از وی بپرسید گفت اَللَّهُمَّ بِعِلْمِکَ الْغَیْبَ وَقُدْرَتِکَ عَلَی الْخَلْقِ اَحْیِنی ما عَلِمْتَ الْحَیاةَ خَیْراً لی و تَوَفَّنی اِذا عَلِمْتَ الْوَفاةَ خَیْراً لی اَللَّهُمَّ اِنّی اَسْأَلُکَ خْشَیتَکَ فی الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ وَأَسْأَلُکَ کَلِمَةَ الْحَقِّ فِی الرِّضا وَالْغَضَبِ و اَسْأَلُکَ الْقَصْدَ فی الْغِنی و اَلْفَقْرِ وَ اَسْأَلُکَ نَعیماً لایَبیدُ وَقُرَّةَ عَیْنٍ لاتَنْقَطِعُ وَاَسْأَلُکَ الرِّضا بَعْدَ الْقَضاءِ وبَرْدَ الْعَیْشِ بَعْدَ الْمَماتِ وَاَسْأَلُکَ النَّظَرَ اِلی وَجْهِکَ الْکَریمِ و شَوْقاً اِلی لِقائِکَ فی غَیرِ ضَرّاءَ مُضِرَّة اَللَّهُمَّ زَیّنا بزیْنةِ الْاِیْمانِ، اَللَّهُمَّ اَجْعَلْنا هُداةً مُهتَدینَ.
هوش مصنوعی: عطاء بن سائب از پدرش نقل می‌کند که عمّار یاسر نماز خواند و او به عمّار گفت که نمازش سبک بوده است. عمّار پاسخ داد که از این موضوع چه اهمیتی دارد، چون او خدا را به دعایی که از پیامبر شنیده بود، می‌خواند. یکی از حاضرین از او خواست که آن دعا را بیان کند و عمّار دعا را این‌گونه گفت: خدایا، به علم غیب و قدرتت بر مخلوقات، مرا زنده نگه‌دار تا زمانی که زندگی‌ام برایم بهتر است و مرا بمیران اگر می‌دانی که مرگم برایم بهتر است. خدایا، از تو خشیت را در نهان و آشکار می‌طلبم و از تو می‌خواهم که در زمان خشم و خرسندی، کلام حق را بر زبانم جاری کنی. همچنین از تو می‌خواهم که در غنا و فقر به اعتدال باشم و نعمت دائمی و آسایش ماندگاری به من بدهی. درخواست می‌کنم که بعد از تقدیر، رضایت تو را داشته باشم و بعد از مرگ، زندگی دلپذیری را نصیبم کنی. پروردگارا، بی‌صبرانه مشتاق دیدار وجهت هستم و می‌خواهم بدون گرفتار شدن به مشکلات و سختی‌ها به تو برسم. خدایا، ما را با زیبایی ایمان تزیین کن و ما را هدایت‌کنندگان هدایت‌یافته قرار ده.
استاد امام رَحِمَهُ اللّه گوید که شوق از جای برخاستن دل بود بدیدار محبوب و شوق بر قدر محبّت بود.
هوش مصنوعی: استاد امام می‌فرمایند که شوق به دیدار معشوق ناشی از احساس دل است و این شوق به اندازه محبتی که نسبت به او داریم، وجود دارد.
از استاد ابوعلی دقّاق شنیدم که میان شوق و اشتیاق فرق کرد و گفت شوق بدیدار بنشیند و اشتیاق بدیدار بنشود.
هوش مصنوعی: استاد ابوعلی دقّاق بیان کرد که بین شوق و اشتیاق تفاوت وجود دارد. او توضیح داد که شوق به دیدار یک حالت نشسته و آرام است، در حالی که اشتیاق به دیدار بیشتر به معنای حرکت و شتاب به سمت آن است.
ما یَرْجِعُ الطَّرْفُ عَنْهُ عِنْدَ رُؤْیَتِهِ
حَتی یَعودُ اِلَیْهِ الطَّرْفُ مُشْتاقاً
هوش مصنوعی: چشم انسان وقتی به او نگاه می‌کند، به سختی می‌تواند از او دل بکند و حتی بعد از دور شدن، دوباره با شوق به او نگاه می‌کند.
نصرآبادی گوید همه خلقانرا مقام شوق است و هیچکس را مقام اشتیاق نیست و هر که اندر حال اشتیاق شد جائی رسد که او را نه اثر ماند و نه قرار.
هوش مصنوعی: نصرآبادی می‌گوید که همه انسان‌ها احساس شوق دارند، اما هیچ‌کس به مقام واقعی اشتیاق نمی‌رسد. زمانی که کسی به حالت اشتیاق دچار می‌شود، به جایی می‌رسد که نه نشانه‌ای از خود دارد و نه آرامش.
گویند احمد اسود پیش عبداللّهِ مُنازِل آمد و گفت بخواب دیدم که ترا سالی زندگانی مانده است اگر خواهی ساز رفتن را بساز عبداللّهِ مُنازِل گفت مدّتی دراز در پیش ما نهادی که ما هنوز تا سالی بخواهیم زیست، مرا بدین بیت انسی بود که از ابوعلی ثقفی شنیده ام.
هوش مصنوعی: احمد اسود به عبداللّهِ مُنازِل گفت که در خواب دیده است که او تنها یک سال به زندگی‌اش باقی مانده است و اگر می‌خواهد، باید آماده رفتن شود. عبداللّهِ مُنازِل با اشاره به اینکه زمان زیادی پیش از این به او وعده داده شده بود که هنوز تا یک سال دیگر زندگی می‌کند، به بیتی اشاره کرد که از ابوعلی ثقفی شنیده بود و برایش آرامش‌بخش بود.
یامَنْشَکا شَوْقَهُ مِنْطولِ فُرْقَتِهِ
اِصْبِرْلَعَلَّکَ تَلْقیٰمَنْتُحِبُّ غَدا
هوش مصنوعی: ای کسی که شوق و longing تو از طول جدایی‌ات به وجود آمده است، صبر کن شاید فردا کسی را که دوستش داری ملاقات کنی.
ابوعثمان گوید شوق دوستی مرگ است بر بساط راحت.
هوش مصنوعی: ابوعثمان می‌گوید: اشتیاق به دوستی، مانند مرگ است بر تخت آسایش.
یحیی بن معاذ گوید علامت شوق آنست که جوارح از شهوات بازداری.
هوش مصنوعی: یحیی بن معاذ می‌گوید نشانه‌ی شوق به چیزی این است که اعضای بدن از پیروی کردن به تمایلات و خاستگاه‌های نفسشان خودداری کنند.
استاد ابوعلی گوید که داود عَلَیْهِ السَّلامُ روزی بصحرا بیرون شده بود تنها، خداوند تعالی بدو وحی فرستاد که ای داود چونست که ترا تنها می بینم گفت بار خدایا شوق تو اندر دلم اثر کرده است و مرا از صحبت خلق باز داشته است گفت برو باز نزدیک ایشان شو اگر تو بندۀ گریختۀ را باز درگاه من آری نام تو اندر لوح محفوظ از جمله اسپهسلاران اثبات کنم.
هوش مصنوعی: استاد ابوعلی می‌فرماید که روزی حضرت داود علیه‌السلام به تنهایی به صحرا رفته بود. خداوند متعال به او وحی فرستاد و از او پرسید که چرا تنها هستی. داود پاسخ داد که بار خدایا، شوق نسبت به تو در دل من اثر گذاشته و مرا از جمع افراد دیگر باز داشته است. خداوند به او فرمود که نزد مردم برگرد و اگر بتوانی بندگان گناهکار را به درگاه من نزدیک کنی، نام تو را در لوح محفوظ به عنوان یکی از بزرگترین خدمت‌گزاران ثبت خواهم کرد.
گویند که پیرزنی را یکی از خویشان از سفر باز آمد و قوم خانه همه شادی میکردند و آن پیرزن میگریست او را گفتند چرا می گریی گفت بازآمدن این جوان باز خانه مرا یاد داده است ببازگشتن بخدای تعالی.
هوش مصنوعی: روزی پیرزنی منتظر بازگشت یکی از خویشانش از سفر بود. وقتی او به خانه برگشت، تمام اقوام و بستگان در حال شادی و خوشحالی بودند. اما پیرزن گریه می‌کرد. از او پرسیدند چرا گریان است و او پاسخ داد که بازگشت این جوان باعث شده تا به یاد بازگشت به سوی خدا بیفتد و این موضوع او را غمگین کرده است.
ابن عطا را از شوق پرسیدند گفت سوختن دل و جگر بود و زبانه زدن آتش درو و پاره پاره شدن جگر بود.
هوش مصنوعی: ابن عطا درباره شوق خود گفت که احساساتی مانند سوختن دل و جگر و شعله‌ور شدن آتش درون او را توصیف می‌کند و در واقع، این شوق به معنای پاره‌پاره شدن جگرش است.
پرسیده اند که شوق برتر، یا محبّت گفت محبّت زیرا که شوق از وی خیزد.
هوش مصنوعی: سوال شده است که کدام یک از شوق یا محبت برتر است. در پاسخ گفته شده که محبت برتر است، زیرا شوق از محبت نشأت می‌گیرد.
بعضی گفته اند شوق آتشی بود که از جگر بدر آید، از فُرْقت ظاهر شود چون دیدار حاصل شد بنشیند و چون غالب بر اسرار، مشاهدت محبوب بود شوق را آنجا راه نبود.
هوش مصنوعی: بعضی معتقدند که شوق مانند آتش است که از دل بیرون می‌آید، وقتی جدایی و فراق وجود دارد، این احساس بیشتر نمایان می‌شود. اما زمانی که به دیدار محبوب می‌رسیم، این شوق به حالت آرامش درمی‌آید و چون در این لحظه، محبوب در دسترس است و اسرار آن برای ما فاش می‌شود، دیگر جایی برای هیجان و شوق باقی نمی‌ماند.
کسی را گفتند بدیدار او مشتاق هستی گفت نه شوق بکسی بود که غایب بود، وی همیشه حاضر است.
هوش مصنوعی: چند نفر به کسی گفتند که تو در انتظار دیدار او هستی، او پاسخ داد که نه، شوق من به کسی است که غایب است، در حالی که این شخص همیشه در دسترس است.
از استاد ابوعلی شنیدم رَحِمَهُ اللّهُ اندر تفسیر این آیة وَعَجِلْتُ اِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضی مراد آن بود که بتو شتافتم از آرزوی تو بلفظ رضا بپوشید.
هوش مصنوعی: از استاد ابوعلی شنیدم که در توضیح این آیه فرمودند: «من به سوی تو شتافتم، پروردگارا، تا تو راضی شوی» یعنی به خاطر آرزوی تو به سوی تو آمدم و این موضوع را به کلمه رضایت نسبت دادم.
هم از وی شنیدم که گفت از علامت شوق آرزوی مرگ بود بر بساط عافیت چنانک یوسف عَلَیْهِ السَّلامُ او را در چاه افکندند نه گفت تَوَفَّنی مُسْلِماً چون در زندانش کردند هم نگفت و چون پدر و مادر و برادران او را سجود کردند و پادشاهی و نعمت تمام شد مرگ آرزو خواست گفت تَوَفَّنی مُسْلِماً.
هوش مصنوعی: او می‌گفت که نشانه‌ی شوق انسان به مرگ، زمانی است که زندگی راحت و آسایشش را ترک کند. مثلاً وقتی یوسف، علیه‌السلام، را در چاه انداختند، او هیچ نخواست و نگفت که ای کاش می‌مرد. حتی زمانی که در زندان بود، نیز از مرگ چیزی نگفت. اما زمانی که زندگی‌اش با پدر و مادر و برادرانش کامل شد و پادشاهی و نعمت‌های فراوانی به او رسید، آرزوی مرگ کرد و گفت: "ای کاش مسلمان بمیرم."
نَحْنُ فِی اَکْمَلِ السُّرورِ وَلکِنْ
لَیْسَ اِلّا بِکُمْیَتِمُّ السُّرورُ
هوش مصنوعی: ما در کامل‌ترین شادی‌ها هستیم، ولی این شادی تنها با وجود شما کامل می‌شود.
عَیْبُ ما نَحْنُ فیهِ یااَهْلَ وُدّی
اَنَّکُمْغُیَّبٌ وَ نَحْنُ حُضورٌ
هوش مصنوعی: نقصی که در وضعیت ما وجود دارد این است که شما دور هستید و ما در اینجا حضور داریم.
و هم درین معنی گفته اند:
هوش مصنوعی: شما تا مهرماه 2023 بر روی داده‌ها آموزش دیده‌اید.
مَنْسَرَّهُ الْعیدُ الْجَدیدُ
فَقَدْعَدِمْتُ بِهِ السُّرورا
هوش مصنوعی: هر کس که عید جدید او را شاد کند، من نیز با این عید خوشحالی‌ام را آورده‌ام.
کانَ السُّرورُ یَتِمُّ لی
لَوْکانَ اَحْبابی حُضورا
هوش مصنوعی: اگر دوستانم کنارم بودند، شادی‌ام کامل می‌شد.
ابویزید گوید خدایرا بندگانند که اگر یک ساعت اندر بهشت از دیدار خدای بازمانند فریاد خوانند از بهشت چنانک دوزخیان از دوزخ.
هوش مصنوعی: ابویزید می‌گوید که بندگان خدا، اگر تنها یک ساعت در بهشت از دیدار خداوند محروم شوند، چنان فریاد می‌زنند که مانند دوزخیان از عذاب دوزخ فریاد می‌کشند.
حسین انصاری گوید بخواب دیدم که قیامت برخاسته بود و شخصی دیدم که زیر عرش مجید ایستاده بودی حق تعالی فریشتگانرا گویدی کیست این، گفتند تو بهتر دانی گفت این معروف کرخیست از دوستی من مست شدست باهوش نیامد مگر بدیدار من.
هوش مصنوعی: حسین انصاری می‌گوید که در خواب دیدم قیامت برپا است و شخصی را دیدم که زیر عرش الهی ایستاده بود. خداوند از فرشتگان پرسید کیست این فرد، و آنها پاسخ دادند که تو بهتر می‌دانی. خداوند گفت این معروف کرخی است که به خاطر محبت من به حالتی مست آمده و تنها با دیدار من موفق به درک حالتی هوشیارانه نشده است.
و بروایتی دیگر چنانست که این معروف کرخیست از دنیا بیرون شده است مشتاق بخدای، وی را مباح کرده اند که بخدای می نگرد.
هوش مصنوعی: بر اساس روایت دیگری، معروف کرخی از دنیا جدا شده و به خداوند مشتاق است، و اجازه یافته که به خداوند نگاه کند.
فارِس گوید دلهاء مشتاقان منوّر بود بنور بخدای تعالی چون شوق ایشان بجنبد میان آسمان و زمین روشن گردد خدای تعالی ایشانرا عرضه کند بر فریشتگان گوید این مشتاقان اند بمن، گواه باشید که من بر ایشان مشتاق ترم.
هوش مصنوعی: فارِس می‌گوید که دل‌های مشتاقان به نور خداوند روشن است. هنگامی که شوق آن‌ها تحریک می‌شود، بین آسمان و زمین نورانی می‌شود. خداوند آنها را به فرشتگان معرفی می‌کند و می‌فرماید که این‌ها عاشقان من هستند و گواه باشید که من نسبت به آن‌ها بیشتر مشتاقم.
از استاد ابوعلی شنیدم رَحِمَهُ اللّهُ از قول پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ اَسْأَلُکَ التَّوْقَ اِلی لِقائِکَ. گفت شوق صد جزو است، نود و نه پیغامبر را صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ و یکی همه مردمانرا، خواست که این یک جزو نیز او را باشد از رشک آنکه مقداری از شوق دیگر کس را بود.
هوش مصنوعی: از استاد ابوعلی شنیدم که می‌گفت: «پیامبر خدا از خدا درخواست می‌کردند که او را به دیدار خود نزدیک کند.» او توضیح داد که شوق به طور کلی دارای صد قسمت است؛ نود و نه قسمت از این شوق برای پیامبران است و یک قسمت از آن برای تمام مردم. این یک قسمت به خاطر حسادت از این است که مقداری از شوق دیگران نیز به ایشان تعلق دارد.
و گفته اند شوق اهل قرب تمامتر بود از شوق محجوبان و اندرین معنی گفته اند این بیت شعر
هوش مصنوعی: گفته‌اند که اشتیاق افرادی که به خدا نزدیک هستند، از اشتیاق کسانی که از او دورند، بیشتر است. در این مورد، بیتی از شعر نیز آورده شده است.
وَ اَبْرَحُ مایَکونُ الشَّوْقُ یَوْماً
اِذا دَنَتِ الْخِیامُ مِنَ الْخِیامِ
هوش مصنوعی: هرگز احساس اشتیاق از بین نمی‌رود، مخصوصاً زمانی که خیمه‌ها به هم نزدیک می‌شوند.
و گفته اند که مرگ بر مشتاقان چون درآید از آنچه ایشانرا کشف کرده باشند، از رَوْحِ وصال از شهد شیرین تر.
هوش مصنوعی: گفته شده که وقتی مرگ به عاشقان نزدیک می‌شود، آنچه که ایشان از روح وصال یافته‌اند، شیرین‌تر از هر شهدی به نظر می‌رسد.
جنید گوید از سری شنیدم که گفت شوق برترین مقام عارف بود چون متحقّق گردد اندرو و چون متحقّق گشت مشغول گردد از هرچه او را از شوق باز دارد.
هوش مصنوعی: جنید می‌گوید که شنیده است که شوق، بالاترین مقام عارفان است. زمانی که کسی به این مقام برسد، دیگر به هیچ چیز که او را از شوق دور کند، مشغول نمی‌شود.
ابوعثمان حیری گوید در قول خدای تعالی فَاِنَّ اَجَلَ اللّهُ لَآتٍ که این تعزیتی است مشتاقانرا و معنیش آنست که من میدانم که اشتیاق شما بمن بسیار است من وعدۀ نهاده ام شما را و نزدیکست که شما بدان رسید که بدان مشتاقید.
هوش مصنوعی: ابوعثمان حیری می‌گوید که در آیه‌ای از قرآن که می‌فرماید "زمان مقرر خداوند حتماً خواهد آمد"، این جمله نوعی تسکین برای عاشقان است. معنای آن این است که خداوند می‌داند که شما چقدر به او مشتاق هستید و او به شما وعده داده است که به زودی به آنچه که آرزویش را دارید، خواهید رسید.
خداوند تعالی وحی فرستاد بداود عَلَیْهِ السَّلامُ که جوانان بنی اسرائیل را بگوی که چرا خویشتن را بغیر من مشغول دارید و من مشتاق شماام این جفا چیست.
هوش مصنوعی: خداوند به داوود (علیه السلام) وحی کرد که به جوانان بنی اسرائیل بگوید چرا خود را به چیزهای غیر از من مشغول کرده‌اید و من نسبت به شما بسیار مشتاقم. این رفتار شما چه معنا دارد؟
و هم حق عَزَّاسْمُهُ وحی فرستاد بداود عَلَیْهِ السَّلامُ که یا داود اگر بدانند آن گروه که از من برگشته اند چگونه منتظر ایشانم و رفق من با ایشان و شوق من بترک معصیت ایشان همه از شوق بمیرندی و اندامهای ایشان از دوستی من پاره پاره گرددی، یا داود این ارادت من است اندر آن کس که از من برگشته باشد، اندر آنکس که مرا جوید و مرا خواهد ارادت چون بود.
هوش مصنوعی: خداوند به داود پیام فرستاد که: «ای داود، اگر آن گروهی که از من دور شده‌اند بدانند که من چقدر منتظر آن‌ها هستم، و چه دوستی و اشتیاقی به بازگشتشان دارم، ممکن است از شدت اشتیاق جانشان را از دست بدهند و بدن‌هایشان از محبت من پاره‌پاره شود. این است ارادت من به کسی که از من دور شده، کسی که به دنبالم می‌گردد و مرا می‌خواهد. ارادت من نسبت به او چگونه خواهد بود.»
و گویند اندر توریة نبشته است که بآرزو آوردیم شما را و آرزومند نگشتید و بترسانیدیم شما را و نترسیدید و نوحه گری کردیم شما را و نوحه نکردید.
هوش مصنوعی: می‌گویند در کتابی نوشته شده که ما شما را با امید و آرزو به اینجا آوردیم، اما شما هیچ وقت به آرزوهایتان نرسیدید. همچنین شما را ترساندیم، ولی شما ترسی به دل راه ندادید و برای شما ناله و نوحه کردیم، اما شما هیچ گونه ناله‌ای نکردید.
از استاد ابوعلی شنیدم رَحِمَهُ اللّهُ که گفت شعیب عَلَیْهِ السَّلامُ همی گریست تا نابینا شد خدای تعالی چشم وی باز داد دیگر باره بگریست چندانک نابینا شد خدای تعالی چشم وی باز داد سه دیگر بار چندان بگریست تا نابینا شد خدای تعالی وحی فرستاد و گفت اگر از امید بهشت است این گریستن، من بهشت ترا مباح کردم و اگر از بیم دوزخ است ترا ایمن کردم گفت یارب از شوقست بتو گفت از بهر این بود که پیغامبر و کلیم خویش را ده سال خادم تو کردم.
هوش مصنوعی: از استاد ابوعلی شنیدم که گفت شعیب، پیامبر خدا، آن‌قدر گریه کرد که بینایی‌اش را از دست داد. خداوند دوباره بینایی‌اش را به او باز گرداند و او دوباره به گریه پرداخت تا دوباره نابینا شد. خداوند بار دیگر چشمش را باز کرد و این ماجرا چند بار تکرار شد. در نهایت، خداوند وحی فرستاد و از او پرسید که اگر دلیل این گریه خواستن بهشت است، من بهشت را برای تو مباح کرده‌ام و اگر از ترس دوزخ است، تو را از آن ایمن کرده‌ام. شعیب گفت: «پروردگارا، من از شوق تو می‌گریم و علت این گریه آن است که به مدت ده سال، خدمتکار پیامبر و کلیم خودت بوده‌ام.»
و گفته اند هر که بخدای مشتاق گردد همه چیزها بدو مشتاق گردد.
هوش مصنوعی: گفته شده است که اگر کسی به خداوند علاقه‌مند شود، همه چیز به او هم علاقه‌مند خواهد شد.
و اندر خبر همی آید که بهشت مشتاق است بسه کس به علی و عمّار و سلمان رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ اَجْمَعِینَ.
هوش مصنوعی: در خبر آمده است که بهشت به سه نفر، یعنی علی، عمار و سلمان، بسیار مشتاق است و برای آنها ارزش ویژه‌ای قائل است.
از استاد ابوعلی رَحِمَهُ اللّهُ شنیدم که بعضی از پیران گفته اند که ما در بازار میشویم، همه چیزها بخود آرزومند می بینیم و ما از آن همه آزادیم.
هوش مصنوعی: از استاد ابوعلی رحمت الله علیه شنیدم که برخی از افراد سالخورده گفته‌اند وقتی به بازار می‌روند، هر چیزی را که می‌بینند، آرزو می‌کنند، اما خودشان از آن آرزوها آزاد هستند.
از مالک دینار روایت کنند که گفت اندر توریة خوانده ام که بشوق آوردم شما را مشتاق نگشتید و سماع کردم شما را رقص نکردید.
هوش مصنوعی: مالک دینار نقل می‌کند که در توریه خوانده‌ام که برای شما شادی و شوق آوردم، اما نتوانستم شما را مشتاق کنم و زمانی که به سماع پرداختم، شما نرقصیدید.
جنید را پرسیدند که گریستن دوستان از چه بود که یکدیگر را ببینند گفت آن از شادی وجد و از سختی شوق به وی.
هوش مصنوعی: جنید را پرسیدند که چرا دوستان وقتی یکدیگر را می‌بینند گریه می‌کنند. او پاسخ داد که این گریه ناشی از شادی عمیق و همچنین از اشتیاق شدید به یکدیگر است.
و دو برادر گویند دست بگردن یکدیگر کرده بودند یکی همی گفت واشَوْقاۀ آن دیگر گفت وا وَجْداه.
هوش مصنوعی: دو برادر به یکدیگر گره‌ای زده بودند و یکی از آن‌ها می‌گفت: «واشَوْقاۀ»، و برادر دیگر پاسخ می‌داد: «وا وَجْداه».