گنجور

غزل شمارهٔ ۶۹

تا خط به گرد آن لب شیرین شمایل است
ابر میان عیسی و خورشید حایل است
از گل چه گونه پای به اندیشه بر کشم
کاندیشه این چه در ره او، پای در گل است
از کفر عشق باز ندارم که روز حشر
آموزگار کفر من است آن که سائل است
در ملک عشق کس نشناسد غم معاش
سنگ و سفال کوجه ی ما پاره ی دل است
آن کو به راه کفر چو عرفی شتاب کرد
فرسنگ های کعبه به دنبال محمل است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا خط به گرد آن لب شیرین شمایل است
ابر میان عیسی و خورشید حایل است
هوش مصنوعی: تا زمانی که آن لب شیرین را با خط زیبایش احاطه کرده است، مانند ابرهایی که میان عیسی و خورشید قرار دارند، فاصله‌ای وجود دارد.
از گل چه گونه پای به اندیشه بر کشم
کاندیشه این چه در ره او، پای در گل است
هوش مصنوعی: از گل چطور می‌توانم به فکر برسم، در حالیکه در راه او، پایم در گل گیر کرده است؟
از کفر عشق باز ندارم که روز حشر
آموزگار کفر من است آن که سائل است
هوش مصنوعی: من هرگز از عشق بی‌خبر نمی‌شوم، زیرا در روز قیامت، معلم کفر و نادانی من کسی است که از من درخواست کرده است.
در ملک عشق کس نشناسد غم معاش
سنگ و سفال کوجه ی ما پاره ی دل است
هوش مصنوعی: در سرزمین عشق، هیچ‌کس احساس نگرانی و غم ناشی از زندگی روزمره را نمی‌شناسد. در کوچه‌ای که ما هستیم، نه از سنگ و خاک، بلکه از دل و احساسات ماست که ساخته شده است.
آن کو به راه کفر چو عرفی شتاب کرد
فرسنگ های کعبه به دنبال محمل است
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به فردی دارد که در مسیر نادرست و بی‌راهه حرکت می‌کند. اگرچه او ممکن است در ظاهر به اهدافی مانند کعبه (نماد حق و هدایت) نزدیک شود، اما در واقعیت، به دور از آنچه درست است، در تلاش و دوندگی است. در اینجا تأکید بر این است که حرکت در مسیر نادرست باعث دور شدن از حقیقت و هدف‌های اصلی می‌شود.

حاشیه ها

1389/08/11 01:11
منصور محمدزاده

خواهشمند است موارد زیر را اصلاح فرمایید:
نادرست:
در ملک عشق کس نشناسد غم معاش
سنگ و سفال کوجه ی ما پاره ی دل است
درست:
در ملک عشق کس نشناسد غم معاش
سنگ و سفال کوچه ی ما پاره ی دل است