گنجور

غزل شمارهٔ ۴۸۷

هر چند بی غمانه به مسکن فتاده ایم
زنجیر صد کرشمه به گردن فتاده ایم
در نعمت اوفتاده و شکری نمی کنیم
بس ناشکفته گل در گلشن فتاده ایم
خوشدل به نور شمع شبستنانت از برون
شب ها به خاک دیده به روزن فتاده ایم
گرد حریم دیرم و در دیده ام کشند
تا از کدام گوشهٔ دامن فتاده ایم
از قسمت ازل نکنی شکوه، هان ، خموش
ما شاخ طوبی ایم که به گلخن فتاده ایم
مفکن به خاکم ار ثمر نارسم، به خشم
کز شاخ نخل وادی ایمن فتاده ایم
در بزم عیش عرفی اگر روز ساکنم
شب تا سحر به حلقهٔ شیون فتاده ایم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر چند بی غمانه به مسکن فتاده ایم
زنجیر صد کرشمه به گردن فتاده ایم
هوش مصنوعی: هرچند که به آرامی و بی‌دغدغه در خانه نشسته‌ایم، اما باز هم به خاطر زیبایی‌ها و جذابیت‌های زندگی، به نوعی در بند و زنجیر آن‌ها قرار داریم.
در نعمت اوفتاده و شکری نمی کنیم
بس ناشکفته گل در گلشن فتاده ایم
هوش مصنوعی: ما در نعمت و نعمت‌داری او قرار داریم، ولی از او سپاسگزاری نمی‌کنیم. اینگونه شده‌ایم که مانند گل‌های ناشکفته‌ای هستیم که در باغ پر از زیبایی افتاده‌ایم.
خوشدل به نور شمع شبستنانت از برون
شب ها به خاک دیده به روزن فتاده ایم
هوش مصنوعی: خوشحال و شاداب به نور شمع شب‌های تو هستم، در روزهای تاریک، با چشمان من به دنیای روشن امید نگاه می‌کنم.
گرد حریم دیرم و در دیده ام کشند
تا از کدام گوشهٔ دامن فتاده ایم
هوش مصنوعی: من در محیطی مقدس و روحانی قرار دارم و به من می‌نگرند تا ببینند که به کدام سمت و کجا افتاده‌ام.
از قسمت ازل نکنی شکوه، هان ، خموش
ما شاخ طوبی ایم که به گلخن فتاده ایم
هوش مصنوعی: اگر از سرنوشت خود شکایت نکنی و سکوت کنی، بدان که ما مانند درخت طوبی هستیم که در گل و لای افتاده‌ایم.
مفکن به خاکم ار ثمر نارسم، به خشم
کز شاخ نخل وادی ایمن فتاده ایم
هوش مصنوعی: اگر به نتیجه نرسم، دلخور نشوید و مرا به خاک نیندازید؛ زیرا در این وادی ایمن، از شاخ نخل افتاده‌ایم.
در بزم عیش عرفی اگر روز ساکنم
شب تا سحر به حلقهٔ شیون فتاده ایم
هوش مصنوعی: در مهمانی شادی و خوشی، اگر روز از خوشی لذت ببرم، شب تا صبح در حال ناله و غم به دور هم نشسته‌ایم.