گنجور

غزل شمارهٔ ۱

امید عیش کجا و دل خراب کجا
هوای باغ کجا، طائر کباب کجا
به می نشاط جوانی به دست نتوان کرد
سرور باده کجا، نشئهٔ شباب کجا
به ذوق کلبهٔ رندان کجاست خلوت شیخ
حریم کعبهٔ خلوت کجا، شراب کجا
بلای دیده و دل را ز پی شتابانم
کسی نگویدم ای خان‌ومان خراب کجا
بلندهمتی ذره داغ می‌کندم
وگرنه ذره کجا، مهر آفتاب کجا
نوای عشق ابد می‌سرود عرفی دوش
کجاست مطرب و آهنگ این رباب کجا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امید عیش کجا و دل خراب کجا
هوای باغ کجا، طائر کباب کجا
هوش مصنوعی: امید به لذت و خوشی کجا و دل خسته و عذاب‌کشیده کجا؟ هوای باغ و گلستان کجا و پرنده‌ی کباب‌شده کجا؟
به می نشاط جوانی به دست نتوان کرد
سرور باده کجا، نشئهٔ شباب کجا
هوش مصنوعی: نمی‌توان به وسیله‌ی نوشیدنی شادی جوانی را به دست آورد؛ چرا که سرور و لذت ناشی از شراب با شادابی و نشاط جوانی قابل مقایسه نیست.
به ذوق کلبهٔ رندان کجاست خلوت شیخ
حریم کعبهٔ خلوت کجا، شراب کجا
هوش مصنوعی: کلبهٔ رندان جایی برای لذت و خوشی است و فضای شیخ، یعنی مکان‌های مقدس و مذهبی، در واقع برای آرامش و خلوت انسان‌ها ایجاد شده است. بنابراین، سوال این است که آنجا که کلبهٔ رندان است، چه جایی برای خلوت و سکوت وجود دارد و اینکه به دنبال شراب و خوشی، چه ارتباطی با این مکان‌ها دارد.
بلای دیده و دل را ز پی شتابانم
کسی نگویدم ای خان‌ومان خراب کجا
هوش مصنوعی: من درد و غم را که بر دلم و چشمانم سنگینی می‌کند به کسی نمی‌گویم. ای کاش کسی از من بپرسد که این حالت ناشی از چه چیزی است و چرا خانه‌ام ویران شده است.
بلندهمتی ذره داغ می‌کندم
وگرنه ذره کجا، مهر آفتاب کجا
هوش مصنوعی: من با عزم و اراده‌ی بلند، ذره‌ای را گرم و پرجنب و جوش می‌کنم؛ در حالی که ذره‌ای کوچک، چه نسبتی با گرمای خورشید بزرگ دارد؟
نوای عشق ابد می‌سرود عرفی دوش
کجاست مطرب و آهنگ این رباب کجا
هوش مصنوعی: عشق جاودانه‌ای در دل سرود شده است، اما نمی‌دانم امروز کجاست آن نوازنده و آهنگ این ساز زیبا کجاست.

حاشیه ها

1391/02/06 01:05
رسته

امید عیش کجا و دل خراب کجا
هوای باغ کجا، طایر کباب کجا
به می نشاط جوانی به دست نتوان کرد
سرور باده کجا، نشأ ۀ شباب کجا
بدون کلبۀ رندان کجاست خلوت شیخ
حریم کعبه کجا، مجلس شراب کجا
بلای دیده و دل را ز پی شتابانم
کسی نگویدم ای خان و مان خراب کجا
بلند همتی ذره داع می کندم
وگر نه ذره کجا، مهر آفتاب کجا
نوای عشق ابد می سرود عرفی دوش
کجاست مطرب و آهنگ این رباب کجا

هنگامی که پروژۀ عرفی شیرازی را در گنجور شروع کردم، جز نسخه هایی آشفته و پر از غلط در دست نداشتم، اگر از کسی هم تقاضایی کردم پاسخی و کمکی در یافت نکردم. بعد از مدتی نسخۀ جواهری را که در ایران چاپ شده بود به دست آوردم که از بسیاری جهات از نسخه های چاپ هند بدتر بود. نسخه های چاپ هند چاپ های سنگی بوده است که در قرن نوزدهم نشر گردیده اند، دوره ای که امپریالیسم انگلیس، با هزاران ترفند، زبان فارسی را در شبه قاره از دور خارج می‌کرد و زبان اردو را جایگزین می ساخت.
به شوق آنکه عرفی را به ایران معرفی بکنیم، از آشفته گی ها و پر غلط بودن نسخه ها و آنچه منتشر می‌شود نهراسیدم و امیدوار بودم که راه به جایی خواهیم برد. از حاشیۀ گنجور مطلع شدم که نسخۀ کاملی از دیوان عرفی توسط دانشگاه تهران چاپ شده است.
بالاخره آن نسخه را به دست آوردم. پروفسور محمد ولی الحق انصاری استاد دانشگاه لکنهو ( هند) عمری به پای آن گذاشته‌اند و از هر نظر در بارۀ اشعار عرفی کاوش کرده‌اند و نسخه‌ای علمی - انتقادی را فراهم آورده اندکه بهتر از آن ممکن نبود. امید است که ایرانیان همتی بکنند و حداقل سپاس در خور کار شایستۀ کار ایشان را روا دارند.
دوستان می‌توانند کتاب دو جلدی دیوان عرفی مذکور را ازکتابفروشی انتشارات دانشگاه تهران ( کتابفروشی رو به روی دانشگاه ) تهیه بکنند( هیچ کتابفروشی دیگر آن را نمی فروشد!) . کتاب در سال 1378 در 2000 نسخه چاپ شده است و هنوز در کتاب فروشی دانشگاه موجود است و خیلی هم ارزان است.
دوستانی که کتاب مذکور را به دست بیاورند می‌توانند متن اشعار موجود گنجور را مطابق نسخۀ پروفسور انصاری تصحیح بکنند و در حاشیه بگنجانند.

1391/07/17 13:10
نهاوندی

توضیح در مورد بیت سوم:
حضرت حافظ می فرمایند:
دل کز طواف کعبه کویت وقوف یافت-از شوق آن حریم ندارد سر حجاز

1391/08/09 03:11
علی

یک دنیا سپاس فراوان بابت زحمات شما عزیر فدا کار حقیقتا که کا بی نهایت ارزشمندی انجام دادید

1397/09/22 21:11
یکی بودم

رسته ی گرامی پایدار و سرافراز باشید

1400/01/08 01:04
بهادر

دوستان میشود معنی داع در بیت پنجم را بگویید چیست؟ سپاس

1400/04/14 14:07
گیسو

درود بهادر عزیز 

من گمان می‌کنم داع به معنای تکوین و رسیدن به کمال در سلوک باشد و رسیدن به سروری.