گنجور

شمارهٔ ۵۵ - حکم و نصایح

ز خود گر، دیده بر بندی برآنم کام جان بینی
همان کز اشتیاق دیدنش زاری همان بینی
کسی کز ملک معنی در رسد خود را بوی بنمای
که گر مس وا نمایی کیمیا را ارمغان بینی
زر ناتص عیارت پیش از آن بر کیمیایی زن
که هم زرهم محک را شرمسار از امتحان بینی
تو سلطان غیوری در کمند نفس بدگوهر
بکش زان پیشتر خود را که جور از آسمان بینی
روان از خشم و شهوت در عذاب از بهر تن تا کی
دو گرگ میش پرور را جگر خای شبان بینی
ز نصرت شاد شو ، هر گه غمی برگرد دل گردد
ز غفلت داغ شو ، هر گه که خود را شادمان بینی
طرب را پای برسر زن که جنت را خجل یابی
هوس را دست بر دل نه که دوزخ را تپان بینی
بنزهتگاه معنی میهمان شو تا زاستغنا
مگس را باد زن در دست، بر اطراف خوان بینی
زبان از شکر منعم تا ببندی سوی عرفان شو
که قدر نعمتش پروانه عزل زبان بینی
چنان مشتاق خذلانی که با صد بند و صد زندان
گریزی در شقاوت گر سعادت را ضمان بینی
خرد در آدمی و آنگه توشان قد ورخ سنجی
هما در آشیان وآنگه تو فر آشیان بینی
بخون آلوده دست و تیغ غازی مانده بی تحسین
تو اول زیب اسب و زینت برگستوان بینی
بآب و دانه خو کردی ، بلی هنگام صیادی
چو بر صید افکنی شهباز دل را ماکیان بینی
بطاعت آن زمان ارزنده ای کز لذت طاعت
چو سر در سجده مانی، در جنان خود، راستان بینی
مزن لاف شجاعت ور زنی آنگه که در میدان
عدم شمشیر دل یابی فنا شبدیز جان بینی
اگر خواهی که باشی عیب جو شاگرد همت شو
که نام هر چه بردی عیب آتش بر زبان بینی
بجنت خوانمت نی بهر عشرت بهر آن کآنجا
غذای آتش همت به از کون و مکان بینی
سر روحانیان داری ولی خود را ندیدستی
بخواب خود در آ، تا قبله روحانیان بینی
فساد عالمی می تابد از پیشانی نفست
ببین درآینه تا آتش صد خانمان بینی
مخور غم گر زبال پشه ای کمتر نهد خود را
که چون دم از خرابی ها زند پیل دمان بینی
ز بیرون پنبه نه در گوش و افغان از درون برکش
اگر از نفس واعظ انتعاشی از بیان بینی
غزل پردازم اینک از دو بیت خود دو مصرع را
کنم مطلع که حسن آفتاب از فرقدان بینی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز خود گر، دیده بر بندی برآنم کام جان بینی
همان کز اشتیاق دیدنش زاری همان بینی
هوش مصنوعی: اگر دیده‌ات را بر خود ببندی و به من نگاه کنی، به همان اندازه که از اشتیاق دیدن من دلتنگی، من هم همان را تجربه می‌کنم.
کسی کز ملک معنی در رسد خود را بوی بنمای
که گر مس وا نمایی کیمیا را ارمغان بینی
هوش مصنوعی: اگر کسی به عمق معانی و حقیقت‌ها برسد، باید خود را نشان دهد. چرا که اگر به دیگران بگوید که می‌تواند به او کمک کند، او می‌تواند برکت و ثروت معنوی را به دست آورد.
زر ناتص عیارت پیش از آن بر کیمیایی زن
که هم زرهم محک را شرمسار از امتحان بینی
هوش مصنوعی: قبل از اینکه روح زر را به کیمیا تبدیل کنی، خود زر را بسنج که در آزمایش، زر خالص نیز احساس شرمندگی می‌کند.
تو سلطان غیوری در کمند نفس بدگوهر
بکش زان پیشتر خود را که جور از آسمان بینی
هوش مصنوعی: تو با اراده و شجاعت، در برابر نفس بدخواهت قرار بگیر و قبل از اینکه مشکلات به تو ضرر بزنند، خودت را مهار کن، زیرا ممکن است از آسمان بر تو سختی‌هایی نازل شود.
روان از خشم و شهوت در عذاب از بهر تن تا کی
دو گرگ میش پرور را جگر خای شبان بینی
هوش مصنوعی: انسان به خاطر خشم و خواسته‌های نفسانی‌اش در عذاب است و تا کی باید دو گرگ را در دل نگه دارد، در حالی که شبان رفتار او را می‌بیند.
ز نصرت شاد شو ، هر گه غمی برگرد دل گردد
ز غفلت داغ شو ، هر گه که خود را شادمان بینی
هوش مصنوعی: از پیروزی خوشحال باش و هر زمان که غمی به سراغت آمد، از غفلت دور شو و خود را شاداب و خوشحال ببین.
طرب را پای برسر زن که جنت را خجل یابی
هوس را دست بر دل نه که دوزخ را تپان بینی
هوش مصنوعی: برای شادی و نشاط پا بر سر بگذار، زیرا در این صورت می‌توانی به بهشت دست یابی و اگر هوس را به دل ببندی، عذاب جهنم را تجربه خواهی کرد.
بنزهتگاه معنی میهمان شو تا زاستغنا
مگس را باد زن در دست، بر اطراف خوان بینی
هوش مصنوعی: به محلی که با معنا و زیبایی پر شده برو و خود را مهمان آنجا بدان. در اینجا، وقتی که از بی نیازی صحبت می‌شود، می‌تونی ببینی که چگونه مگس‌ها به دور میز می‌چرخند و هیچ چیز نمی‌تواند آنها را متوقف کند.
زبان از شکر منعم تا ببندی سوی عرفان شو
که قدر نعمتش پروانه عزل زبان بینی
هوش مصنوعی: از آنجا که زبان را بسته‌ای و مزهٔ زندگی را تجربه کرده‌ای، اکنون به سمت عرفان و شناخت عمیق‌تر برو. چرا که ارزش و اهمیت نعمت‌ها را می‌توانی در خاموشی و درک عمیق‌تر از زندگی بهتر بفهمی.
چنان مشتاق خذلانی که با صد بند و صد زندان
گریزی در شقاوت گر سعادت را ضمان بینی
هوش مصنوعی: این بیت به احساس عمیق و شدید ناکامی و دل‌تنگی اشاره دارد. شاعر خود را به گونه‌ای معرفی می‌کند که با وجود شرایط سخت و محدودیت‌های فراوان، همچنان آرزوی خوشبختی و سعادت را دارد. به عبارتی، حتی اگر در شرایطی بسیار دشوار و ناامیدکننده قرار بگیرد، باز هم امید و آرزوی خوشی را در دل حمل می‌کند.
خرد در آدمی و آنگه توشان قد ورخ سنجی
هما در آشیان وآنگه تو فر آشیان بینی
هوش مصنوعی: اگر در وجود انسان خرد و فراست باشد، آن‌گاه می‌توانند به مقام و منزلت بلند برسند و در موطن خود، مانند هما، پرواز کنند. در این لحظه، می‌توانی زیبایی و عظمت آن‌ها را در مأوایشان مشاهده کنی.
بخون آلوده دست و تیغ غازی مانده بی تحسین
تو اول زیب اسب و زینت برگستوان بینی
هوش مصنوعی: با دستانی خونی و تیغی که هنوز بر جای مانده، بدون هیچ ستایشی، زیبایی اسب و زینت برگستوان را مشاهده خواهی کرد.
بآب و دانه خو کردی ، بلی هنگام صیادی
چو بر صید افکنی شهباز دل را ماکیان بینی
هوش مصنوعی: تو با آب و دانه خو گرفته‌ای و وقتی به صید می‌پردازی، مانند یک شکارچی ماهر می‌شوی و پرنده‌های بزرگ و باارزش را به جای ماکیان و پرنده‌های کوچک می‌بینی.
بطاعت آن زمان ارزنده ای کز لذت طاعت
چو سر در سجده مانی، در جنان خود، راستان بینی
هوش مصنوعی: زمانی که در عبادت و طاعت خود قرار داری و از لذت آن برخوردار می‌شوی، مانند کسی که در حال سجده است، در بهشت خود، راستی و حقیقت را خواهی دید.
مزن لاف شجاعت ور زنی آنگه که در میدان
عدم شمشیر دل یابی فنا شبدیز جان بینی
هوش مصنوعی: اگر به شجاعت خود می‌بالید، باید در عمل و در لحظه‌های دشوار آن را نشان دهید. زمانی که در برابر چالش‌ها قرار می‌گیری، تنها ادعا کردن کافی نیست؛ بلکه باید با دل و جان در میدان نبرد حاضر شوید تا واقعیات وجود را درک کنی. در اینجا، مفهوم فنا و از دست دادن خود را نیز در نظر بگیر که در نهایت، آنچه باقی می‌ماند، تجربه‌های واقعی و عمیق‌تری است که به دست می‌آوری.
اگر خواهی که باشی عیب جو شاگرد همت شو
که نام هر چه بردی عیب آتش بر زبان بینی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به عیب‌جویی مشغول شوی، ابتدا باید تلاش کنی و سخت‌کوش باشی، زیرا هر چیزی که درباره‌اش صحبت کنی، ممکن است عیوبش را بر زبان تو بیاورد.
بجنت خوانمت نی بهر عشرت بهر آن کآنجا
غذای آتش همت به از کون و مکان بینی
هوش مصنوعی: من تو را به بهشت می‌خوانم، نه به خاطر خوشی و لذت آنجا، بلکه به این دلیل که در آنجا، حتی غذاهایی که برای آتش هستند، از هر چیزی در جهان و مکان بهترند.
سر روحانیان داری ولی خود را ندیدستی
بخواب خود در آ، تا قبله روحانیان بینی
هوش مصنوعی: تو صفات روحانیون را در خود داری، اما نتوانسته‌ای خود را ببیینی. بهتر است به خواب خود بروی تا بتوانی سمت و سوی واقعی آنها را بشناسی.
فساد عالمی می تابد از پیشانی نفست
ببین درآینه تا آتش صد خانمان بینی
هوش مصنوعی: فساد و ناپاکی جهانی از چهره‌ات نمایان است. به آینه نگاه کن و ببین که چگونه آتش این فساد می‌تواند صد خانواده را ویران کند.
مخور غم گر زبال پشه ای کمتر نهد خود را
که چون دم از خرابی ها زند پیل دمان بینی
هوش مصنوعی: نگران نباش، حتی اگر موجودی کوچک مثل پشه هم به زمین بیفتد، به خاطر داشته باش که وقتی فیل از خرابی‌ها صحبت می‌کند، عظمت او را می‌بینی.
ز بیرون پنبه نه در گوش و افغان از درون برکش
اگر از نفس واعظ انتعاشی از بیان بینی
هوش مصنوعی: اگر از خارج صداهای مزاحم را کنار بگذاری و به درون خودت گوش کنی، می‌توانی چیزهای عمیق‌تری از درس‌ها و آموزه‌های زندگی را درک کنی. اگر توانستی از کلامی که می‌شنوی، حالتی از شفافیت و آگاهی پیدا کنی، به حقیقت نزدیک‌تر خواهی شد.
غزل پردازم اینک از دو بیت خود دو مصرع را
کنم مطلع که حسن آفتاب از فرقدان بینی
هوش مصنوعی: من اکنون شعری می‌سرایم و از دو بیت خود، دو مصرع را به عنوان آغازین انتخاب می‌کنم که زیبایی را مانند آفتاب از دور ببینی.