شمارهٔ ۵۸
ز بیقراری زلفش بمانده ای بعجب
نه او بطبع چنانست ازو شگفت مدار
چه از طپیدن دلها که اندر و بسته ست
چنان شدست که نتواند او گرفت قرار
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز بیقراری زلفش بمانده ای بعجب
نه او بطبع چنانست ازو شگفت مدار
هوش مصنوعی: به خاطر بیقراری و زیبایی موهای او، دچار شگفتی و حیرت شدهای. متوجه باش که او از روی طبیعت و خویشتن چنین نیست، پس تعجب نکن.
چه از طپیدن دلها که اندر و بسته ست
چنان شدست که نتواند او گرفت قرار
هوش مصنوعی: دلها چنان میتپند و بیقرارند که هیچکس نمیتواند آرامش آنها را بهدست آورد.