شمارهٔ ۲۰
درد مرا بگیتی دارو پدید نیست
دردی که از فراق بود درد بی دواست
گنجی است عاشقان را صبر ار نگه کنی
کو روی زرد سرخ کند پشت گوژ راست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
درد مرا بگیتی دارو پدید نیست
دردی که از فراق بود درد بی دواست
هوش مصنوعی: درد من در جهانی که در آن زندگی میکنیم هیچ درمانی ندارد. این دردی که از جدایی ناشی میشود، دردی است که هیچ دارویی برای آن وجود ندارد.
گنجی است عاشقان را صبر ار نگه کنی
کو روی زرد سرخ کند پشت گوژ راست
هوش مصنوعی: اگر صبر را حفظ کنی، گنجی برای عاشقان به دست میآوری که میتواند به چهرهای زرد زندگی، رنگی سرخ و زیبا ببخشد و نقاط ضعف را به قوت تبدیل کند.