گنجور

بخش ۲۸

در بیان جواب دادن آن ولی اکبر با توجهات و تفقدات مر نوردیده‌ی خود، علی اکبر را برمصداق اینکه، بهرچه از دوست و امانی، چه کفر آن حرف و چه ایمان» بر مذاق اهل عرفان گوید:

در جواب ار تنک شکر قند ریخت
شکر از لب های شکر خند ریخت
گفت: کای فرزند مقبل آمدی
آفت جان، رهزن دل آمدی
کرده‌یی از حق؛ تجلی ای پسر
زین تجلی، فتنه‌ها داری بسر
راست بهر فتنه، قامت کرده‌یی
وه کزین قامت، قیامت کرده‌یی
نرگست بالاله در طنازیست
سنبلت با ارغوان در بازیست
از رخت مست غرورم می‌کنی
از مراد خویش دورم می‌کنی
گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست
رو که در یک دل نمی‌گنجد دو دوست
بیش ازین بابا! دلم را خون مکن
زاده‌ی لیلی؛ مرا مجنون مکن
پشت پا، بر ساغر حالم مزن
نیش بر دل؛ سنگ بر بالم مزن
خاک غم بر فرق بخت دل مریز
بس نمک بر لخت لخت دل مریز
همچو چشم خود به قلب دل متاز
همچو زلف خود، پریشانم مساز
حایل ره، مانع مقصد مشو
بر سر راه محبت، سد مشو
لن تنالوا البر حتی تنفقوا
بعد از آن؛ مما تحبون گوید او
نیست اندر بزم آن والا نگار
از تو بهتر گوهری، بهر نثار
هرچه غیر از اوست، سد راه من
آن بت ست و غیرت من، بت شکن
جان رهین و دل اسیر چهر تست
مانع راه محبت، مهر تست
آن حجاب از پیش چون دورافکنی
من تو هستم در حقیقت، تو منی
چون ترا او خواهد از من رو نما
رو نما شو، جانب او، رو، نما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در بیان جواب دادن آن ولی اکبر با توجهات و تفقدات مر نوردیده‌ی خود، علی اکبر را برمصداق اینکه، بهرچه از دوست و امانی، چه کفر آن حرف و چه ایمان» بر مذاق اهل عرفان گوید:
هوش مصنوعی: در پاسخ به علی اکبر، با توجه به محبت‌ها و مراقبت‌های معنوی خود، او را به این دلیل توصیف می‌کند که هر چیزی که از طرف دوست و یا امانت باشد، چه کفر باشد و چه ایمان، از دیدگاه اهل معرفت بیان می‌شود.
در جواب ار تنک شکر قند ریخت
شکر از لب های شکر خند ریخت
هوش مصنوعی: اگر دل تنگی باعث شود شکرین‌ترین لب‌ها شکر را بریزند، بدان که لب‌های شیرین همواره لبخند را نثار می‌کنند.
گفت: کای فرزند مقبل آمدی
آفت جان، رهزن دل آمدی
هوش مصنوعی: گفت: ای فرزند، تو آمدی که جانم را به خطر بیندازی و دل را به درد بیندازی.
کرده‌یی از حق؛ تجلی ای پسر
زین تجلی، فتنه‌ها داری بسر
هوش مصنوعی: ای پسر، تو از حق آفریده شده‌ای و این ظهور و تجلی، سبب ایجاد فتنه‌ها و آزمایش‌ها در توست.
راست بهر فتنه، قامت کرده‌یی
وه کزین قامت، قیامت کرده‌یی
هوش مصنوعی: به خاطر فتنه‌ای که به وجود آمده، به خودت می‌رسید و با زیبایی‌ات دنیا را تحت تأثیر قرار داده‌ای.
نرگست بالاله در طنازیست
سنبلت با ارغوان در بازیست
هوش مصنوعی: نرگس با زیبایی و فریبندگی‌اش در حال ناز و عشوه‌گری است و سنبل با ارغوان در حال خوش‌گذرانی و بازی است.
از رخت مست غرورم می‌کنی
از مراد خویش دورم می‌کنی
هوش مصنوعی: عزت و زیبایی تو باعث می‌شود که از خود بی‌خود شوم و به خواسته‌ها و آرزوهایم دسترسی نداشته باشم.
گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست
رو که در یک دل نمی‌گنجد دو دوست
هوش مصنوعی: گاه می‌شود که دل من به تو وابسته است و گاه به او. این نشان می‌دهد که در یک دل نمی‌توان همزمان جای دو دوست را داشت.
بیش ازین بابا! دلم را خون مکن
زاده‌ی لیلی؛ مرا مجنون مکن
هوش مصنوعی: بیش از این، پدرجان! دلم را آزرده نکن، فرزند لیلی؛ مرا دیوانه نکن.
پشت پا، بر ساغر حالم مزن
نیش بر دل؛ سنگ بر بالم مزن
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخص از دیگران می‌خواهد که به او آسیب نرسانند و او را تحت فشار قرار ندهند. در واقع، شاعر از کسانی که به او نزدیک‌اند می‌خواهد که با کلمات یا اعمالشان او را آزار ندهند و بر دردها و مشکلاتش نیفزایند. او از دیگران می‌خواهد که به جای اینکه بر مشکلات او بیفزایند، در کنار او باشند.
خاک غم بر فرق بخت دل مریز
بس نمک بر لخت لخت دل مریز
هوش مصنوعی: نگذار غم بر سر بختت بیفتد و دل را تحت تاثیر قرار دهد، زیرا این مشکلات نباید بر روی احساسات و آرامش تو اثر بگذارند.
همچو چشم خود به قلب دل متاز
همچو زلف خود، پریشانم مساز
هوش مصنوعی: نظارت و توجهت به دل من مانند توجهی باشد که به چشم خود می‌کنی، و به حالت افکار و احساسات من مانند زلف‌های خود دست نزن.
حایل ره، مانع مقصد مشو
بر سر راه محبت، سد مشو
هوش مصنوعی: در مسیر عشق و محبت، مانع و سد نشو و اجازه نده که چیزی جلوی رسیدن به هدف را بگیرد.
لن تنالوا البر حتی تنفقوا
بعد از آن؛ مما تحبون گوید او
هوش مصنوعی: شما هرگز به نیکی و خوبی واقعی نخواهید رسید تا زمانی که از آنچه دوست دارید، هزینه کنید و ببخشید.
نیست اندر بزم آن والا نگار
از تو بهتر گوهری، بهر نثار
هوش مصنوعی: در مجالس و مهمانی‌ها، آن معشوق باوقار و زیبا هیچ گوهری بهتر از تو ندارد تا به عنوان هدیه تقدیم شود.
هرچه غیر از اوست، سد راه من
آن بت ست و غیرت من، بت شکن
هوش مصنوعی: هر چیزی که به جز او باشد، مانع من است، و من به خاطر غیرتم، بت‌ها را می‌شکنم.
جان رهین و دل اسیر چهر تست
مانع راه محبت، مهر تست
هوش مصنوعی: جان من در دستان توست و دل من به چهره تو وابسته است. مانع عشق و محبت من تنها مهر و محبت توست.
آن حجاب از پیش چون دورافکنی
من تو هستم در حقیقت، تو منی
هوش مصنوعی: وقتی که پرده‌ها و موانع را کنار بزنی، در واقع من و تو یکی هستیم و تو خود من هستی.
چون ترا او خواهد از من رو نما
رو نما شو، جانب او، رو، نما
هوش مصنوعی: وقتی که او تو را بخواهد، از من روی برگردان و به سوی او برو و خود را نشان بده.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"یک دل و یک یار"
با صدای حسام الدین سراج (آلبوم وداع ۱)