بخش ۲۶
در بیان فیض بخشی آن سر حلقۀ راستین و اسرار شکافتن آستین و مراتب پرده از اسرار برداشتن و نکتۀ توحید را از راه مکاشفات، معلوم عروس خود داشتن که بر مصداق: اولیائی تحت قبابی لایعرفهم غیری ما را تا ابد زندگی و دوام و دولت و پایندگیست:
هیچ میدانی تو ای صاحب یقین
چیست اینجا سر خرق آستین؟
آستین وهم او را، خرق کرد
حق و باطل را، بر او، فرق کرد
التیام از خرق او، وزخرقهاست
فرقها از فرق او تا فرقهاست
یعنی آگه شو که ما پایندهایم
تا ابد ما تازهایم و زندهایم
فارغ آمد ذات ما ز افسردگی
نیست ما را، کهنگی و مردگی
ناجی آنکو، راه ما را سالکست
غیر ما هر چیز بینی، هالکست
عار داریم از حیات مستعار
کشته گشتن هست ما را اعتبار
هم فنا را هم بقا را، رونقیم
فانی اندر حق و باقی در حقیم
گر بصورت جان بجانان میدهیم
هم بمعنی مرده را جان میدهیم
گر بصورت غایب از هر ناظریم
لیک در معنی بهر جا حاضریم
متصل با بحر و خارج چون حباب
دوست را هستیم در تحت قباب
عارف ما نیست جز او، هیچکس
همچنین ما عارف اوییم و بس
آن ودیعت کز حسین بددر دلش
و آنچه محفوظ از ولی کاملش
با عروس خویش گفت او شمهیی
خواند اندر گوش او، شرذمهیی
فیض یابی، فیض بخشیدن گرفت
وقت را دید و درخشیدن گرفت
یک جهت شد از پی طی جهات
آستین افشان به یکسر ممکنات
بخش ۲۵: در بیان شرذمهای از مقامات و مجموعهای از کرامات قدوة النقباء و نخبة النجباء جناب قاسم سلام اللّه علیه:بخش ۲۷: در بیان اینکه طالبان راه و عاشقان لقاءاللّه را، از خلع تعینات و قلع تعلقات که هر یک مقصد را، سد راهند و حجابی همت کاه گریزی نیست چه عارف را حذر از آفات و موحد را، اسقاط اضافات واجبند لله در قائله:
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در بیان فیض بخشی آن سر حلقۀ راستین و اسرار شکافتن آستین و مراتب پرده از اسرار برداشتن و نکتۀ توحید را از راه مکاشفات، معلوم عروس خود داشتن که بر مصداق: اولیائی تحت قبابی لایعرفهم غیری ما را تا ابد زندگی و دوام و دولت و پایندگیست:
هوش مصنوعی: در بیان فیض و نعمتهای الهی، سر آغاز واقعی و رازهای گشودن آستین به معنای آشکار کردن حقایق و مراحل برملا ساختن اسرار است. به گونهای که روشنایی توحید از طریق تجلیات و مکاشفات نمایان میشود. این مقام به گونهای است که در زیر سایهاش، کسانی وجود دارند که غیر از خداوند، کسی آنها را نمیشناسد و این وضعیت به ما زندگی، دوام، قدرت و پایندگی میبخشد.
هیچ میدانی تو ای صاحب یقین
چیست اینجا سر خرق آستین؟
هوش مصنوعی: آیا میدانی ای فرد مطمئن، در اینجا که آستین را پاره کردهاند، چه چیزی در حال وقوع است؟
آستین وهم او را، خرق کرد
حق و باطل را، بر او، فرق کرد
هوش مصنوعی: آستین خیال او را حقیقت شکسته و حق و باطل را از هم تمیز داده است.
التیام از خرق او، وزخرقهاست
فرقها از فرق او تا فرقهاست
هوش مصنوعی: شفا و درمان از گسستگی اوست، و گسستگیها باعث تفاوتها میشوند، همانطور که تفاوتها از سر او تا فصلهاست.
یعنی آگه شو که ما پایندهایم
تا ابد ما تازهایم و زندهایم
هوش مصنوعی: بدان که ما همیشه پایدار و جاودانهایم و همواره در حال تازگی و زندگی هستیم.
فارغ آمد ذات ما ز افسردگی
نیست ما را، کهنگی و مردگی
هوش مصنوعی: ما از افسردگی و دلمردگی رهایی یافتهایم و همیشه تازگی و زندگی را در درون خود احساس میکنیم.
ناجی آنکو، راه ما را سالکست
غیر ما هر چیز بینی، هالکست
هوش مصنوعی: نجاتدهنده کسی است که در جستجوی ماست؛ هر چیزی که خارج از ما ببینی، هلاککننده است.
عار داریم از حیات مستعار
کشته گشتن هست ما را اعتبار
هوش مصنوعی: ما از زندگی جعلی و فریبنده بیزاریم، زیرا برای ما مرگ در راه آن زندگی ارزش و اعتبار ندارد.
هم فنا را هم بقا را، رونقیم
فانی اندر حق و باقی در حقیم
هوش مصنوعی: ما هم به زوال و فنا و هم به استمرار و بقا تعلق داریم؛ در حقیقت، ما در برابر حق، فانی هستیم و در همان حال در آن باقی و ماندگاریم.
گر بصورت جان بجانان میدهیم
هم بمعنی مرده را جان میدهیم
هوش مصنوعی: اگر ما به صورت جان، به جانانها میدهیم، در واقع به معنای این است که به مردگان نیز جان میدهیم.
گر بصورت غایب از هر ناظریم
لیک در معنی بهر جا حاضریم
هوش مصنوعی: اگر چه بهصورت در برابر چشمان کسی نیستیم، اما در معنای خود در هر جا حضور داریم.
متصل با بحر و خارج چون حباب
دوست را هستیم در تحت قباب
هوش مصنوعی: ما همچون حبابی هستیم که از دریا متصل است و در زیر قابی قرار دارد، بنابراین همیشه به دوست نزدیکیم.
عارف ما نیست جز او، هیچکس
همچنین ما عارف اوییم و بس
هوش مصنوعی: عاشق واقعی ما فقط اوست و هیچ کس دیگری نیست. ما فقط در شناخت و عشق او هستیم و بس.
آن ودیعت کز حسین بددر دلش
و آنچه محفوظ از ولی کاملش
هوش مصنوعی: آن امانتی که حسین در دلش دارد و چیزی که از ولی کاملش محفوظ مانده است.
با عروس خویش گفت او شمهیی
خواند اندر گوش او، شرذمهیی
هوش مصنوعی: او با عروس خود صحبت کرد و در گوشش چیزی گفت که مانند نغمهای زیبا و دلنشین بود.
فیض یابی، فیض بخشیدن گرفت
وقت را دید و درخشیدن گرفت
هوش مصنوعی: زمانی که کسی از نعمت و فیض بهرهمند میشود، به این معناست که او نیز میتواند این نعمت را به دیگران ارزانی دارد. به محض اینکه او فرصت این کار را مییابد، نور و درخششی خاص پیدا میکند.
یک جهت شد از پی طی جهات
آستین افشان به یکسر ممکنات
هوش مصنوعی: یک راستا به دنبالهی حرکت در جهات مختلف، آستین را به کمر زده و تمامی موجودات را در بر میگیرد.