گنجور

بخش ۱۲

در بیان اینکه میکشان ساغر سعادت و سرخوشان بادۀ شقاوت بر مقتضای وقت؛ هر یک در محل خود اظهار مستی و ابراز حق پرستی و خود پرستی نمودند و با آن محک خلوص و قلبیت خود را آزمودند نعم ماقال:

مرا حرام که خواند؟ که وقت خوردن من
حلال زاده برون آید از نتایج حرام!

و در اینجا مرتبتاً اشارتی و مختصر استعارتی میرود:

اول آدم ساز مستی؛ ساز کرد
بیخودی در بزم خلد آغاز کرد
برق عصیان صفوتش را خانه سوخت
شمع سوزان شد، پر پروانه سوخت
نوح تا گردید با مستی قرین
شد به غرقاب بلا، کشتی نشین
مست شد ایوب، ز آن جام بلا
گشت از آن بر رنج کرمان مبتلا
بیم آن بد کز بلیات و علل
ره کند در خانۀ صبرش، خلل
در خلیل آن شعله تا شد، شعله زن
کرد اندر آتش سوزان، وطن
زد چو یونس از سرمستی قدم
ماهی اندر دم کشید او را به دم
تا فلک میرفت او را از زمین
ذکر: انی کنت من الظالمین
یوسف از مستی چو دل آگه شدش
جا ز دامان پدر در چه شدش
تا سر یعقوب از آن پرشور شد
از غم یوسف دو چشمش کور شد
مست از آن جام بلا شد تا کلیم
سالها در تیه محنت شد مقیم
عیسی از مستی قدم بردار شد
لاجرم سر منزلش بر، دار شد
احمد از آن باده تا شد سرگران
کرده بروی، رو، بلا، از هر کران
شور آن صهبا در آن قدسی دهن
گشت سنگی عاقبت دندان شکن
مرتضی ز آن باده تا گردید مست
لاجرم در آستین بنمود، دست
پشه‌گان را دستخوش شد زنده پیل
شیر غران گشت موران را، ذلیل
مجتبی ز آن باده تا سرمست گشت
شد دلش خون و فرود آمد به طشت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در بیان اینکه میکشان ساغر سعادت و سرخوشان بادۀ شقاوت بر مقتضای وقت؛ هر یک در محل خود اظهار مستی و ابراز حق پرستی و خود پرستی نمودند و با آن محک خلوص و قلبیت خود را آزمودند نعم ماقال:
هوش مصنوعی: در اینجا بیان می‌شود که میکشان (نمادهایی از خوشبختی) ساغرهای خوشبختی را به دست می‌گیرند و در عین حال، سرخوشان از نوشیدنی‌های تلخ، هر یک بنا به موقعیت خود، مستی و عشق به حق و خودخواهی را نشان می‌دهند. آن‌ها با این کار، خلوص و تواضع قلبی خود را می‌سنجند.
مرا حرام که خواند؟ که وقت خوردن من
حلال زاده برون آید از نتایج حرام!
هوش مصنوعی: چرا کسی مرا ناپاک می‌داند؟ در حالی که وقتی زمان خوردن من می‌رسد، فرزند حلال از نتیجه‌های ناپاک به وجود می‌آید!
اول آدم ساز مستی؛ ساز کرد
بیخودی در بزم خلد آغاز کرد
هوش مصنوعی: ابتدا آدمی را به حالت مستی می‌آورد؛ بی‌خود و بی‌محابا در مهمانی بهشت نواختن را آغاز می‌کند.
برق عصیان صفوتش را خانه سوخت
شمع سوزان شد، پر پروانه سوخت
هوش مصنوعی: برق ناشی از شورش آن شخص، خانه را سوزاند و شمعی که می‌سوخت، پروانه را نیز سوزاند.
نوح تا گردید با مستی قرین
شد به غرقاب بلا، کشتی نشین
هوش مصنوعی: نوح به خاطر مستی و شورش در دل خود، با مشکلات و مصیبت‌ها مواجه شد و در این شرایط نجات‌دهنده‌ای مانند کشتی برای او فراهم شد.
مست شد ایوب، ز آن جام بلا
گشت از آن بر رنج کرمان مبتلا
هوش مصنوعی: ایوب به خاطر مشکلات و بلایایی که بر او نازل شد، دچار مستی و بی‌خبری شد و از آن حالت رنج و گرفتار کرمان شد.
بیم آن بد کز بلیات و علل
ره کند در خانۀ صبرش، خلل
هوش مصنوعی: نگرانی این است که بلایا و مشکلات، آرامش او را در خانۀ صبرش مختل کنند.
در خلیل آن شعله تا شد، شعله زن
کرد اندر آتش سوزان، وطن
هوش مصنوعی: وقتی در دل خلیل، آتش شعله‌ور شد، او در آتش سوزان وطن، شعله‌ای به پا کرد.
زد چو یونس از سرمستی قدم
ماهی اندر دم کشید او را به دم
هوش مصنوعی: به محض اینکه از شادی و سرمستی پا به بیرون گذاشتم، مانند یونس که در دریا بود، مروارید در دل آب به تنگنای دمی که برمی‌کشید، گرد آمد.
تا فلک میرفت او را از زمین
ذکر: انی کنت من الظالمین
هوش مصنوعی: در حالی که آسمان او را از زمین دور می‌کرد، او می‌گفت: «من از ظالمان هستم.»
یوسف از مستی چو دل آگه شدش
جا ز دامان پدر در چه شدش
هوش مصنوعی: وقتی یوسف از نشئگی و مستی آگاه شد، چه وضعیتی برایش پیش آمد که دیگر در آغوش پدرش جا نداشت.
تا سر یعقوب از آن پرشور شد
از غم یوسف دو چشمش کور شد
هوش مصنوعی: تا زمانی که یعقوب به شدت از درد دوری یوسف ناراحت شد، چشمانش از گریه و غم کاملاً نابینا شد.
مست از آن جام بلا شد تا کلیم
سالها در تیه محنت شد مقیم
هوش مصنوعی: مست از آن جام درد و رنج شد، تا اینکه موسی سال‌ها در بیابان محنت و دشواری زندگی کرد.
عیسی از مستی قدم بردار شد
لاجرم سر منزلش بر، دار شد
هوش مصنوعی: عیسی از حالت مستی و سرمستی بیرون آمد و به همین دلیل به مقصد خود رسید و به آنجا دست یافت.
احمد از آن باده تا شد سرگران
کرده بروی، رو، بلا، از هر کران
هوش مصنوعی: احمد از شراب مست شده و به دور و برش نگاه می‌کند، بلا و خطر از هر سو او را احاطه کرده است.
شور آن صهبا در آن قدسی دهن
گشت سنگی عاقبت دندان شکن
هوش مصنوعی: شور و حال شراب آن شخص با آن لب‌های معصوم و پاک به حدی زیاد بود که در نهایت، مانند سنگی محکم و دندان‌شکن شد.
مرتضی ز آن باده تا گردید مست
لاجرم در آستین بنمود، دست
هوش مصنوعی: مرتضی از نوشیدن آن شراب به شدت مست شد و به همین دلیل، دستش را در آستینش نمایان کرد.
پشه‌گان را دستخوش شد زنده پیل
شیر غران گشت موران را، ذلیل
هوش مصنوعی: پشه‌ها با آمدن یک شیر بزرگ و قوی به شدت ترسیدند و به حالت تسلیم درآمدند. مورچه‌ها نیز در مقابل او به شدت بی‌پناه و ضعیف شدند.
مجتبی ز آن باده تا سرمست گشت
شد دلش خون و فرود آمد به طشت
هوش مصنوعی: مجتبی به خاطر نوشیدن آن باده، به شدت سرمست شد و دلش پر از غم و اندوه گردید و سپس به زمین افتاد.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"عاشق کُشی"
با صدای حسام الدین سراج (آلبوم وداع ۲)

حاشیه ها

1399/01/14 19:04

درود بر ادیبان---بر شمردن مشکلات و سختی های انبیا و اولیا بیشتر به منظور بالا بردن ظرفیت مردم در ستم کشی و تحمل بدبختی هایشان است .تا از این راه شاهان و شاهزادگان ستمگر قاجار بتوانند بیشتر عیش و نوش بکنند و مردم هم با خیال اینکه این ستمگران از اولیا وانبیا نیستند و کارشان به دوزخ میرسد آنها را رها کنند.