اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
معشوق مطلقی را حمد و ستایش سزاست جل جلاله که تمام موجودات عاشق مقید اویند. همه راه اوست میپویند و وصل اوست که میجویند و حمد اوست میگویند و ان من شیء الایسبح بحمده هر برگی از دفتر معرفتش آیتیست و هر گیاهی در بیدای وحدتش فراشته رایتی؛ با اینهمه عالمی متفکر آنند و جهانی بدیدهٔ حیرت نگران، چه هرچه جهد بیش بنمایند و بیشتر گرایند منزل مقصود دورتر شود و دیدهٔ معرفت بینورتر.
هوش مصنوعی: ستایش و سپاس شایستهٔ حق تعالی است که تمام موجودات به عشق او مشغولاند. همه به دنبال راه او هستند و به جستجوی وصال او میپردازند و حمد او را میگویند. هر چیز در جهان به نوعی در ستایش او به سر میبرد؛ هر ورق از دفتر معرفتش نشانهای است و هر گیاه در بیابان وحدتش علمداری را به دوش میکشد. با این حال، جهانیان به تفکر و تعجب مشغولاند؛ زیرا هر چه بیشتر تلاش کنند و به او نزدیک شوند، مقصدشان دورتر و درکشان از حقیقت نیز کمنورتر میشود.
دردا که ما ز مقصد خود دورتر شدیم
نزدیکتر هر آنچه نهادیم گام را
هوش مصنوعی: متأسفانه، ما از مقصدی که به آن میخواستیم برسیم، دورتر شدهایم؛ اما هر قدمی که برداشتیم، به نظر میرسد که نزدیکتر شدهایم.
کمترین نعل بهایش جان و دل باختنست و کهترین روی نمایش از همه پرداختن و خانمان برانداختن.
هوش مصنوعی: کمترین هزینه برای دستیابی به عشق و احساس واقعی، در واقع فدا کردن جان و دل است و در نهایت، تمام تلاشها و نمایشی که کسی برای دوس داشتن ارائه میدهد، میتواند به از دست رفتن منزلت و اعتبار او منجر شود.
همه جان خواهد از عشّاق مشتاق
ندارد سنگ کم اندر ترازو
هوش مصنوعی: عاشقان همه جان خود را برای عشق تقدیم میکنند و در این راه کمبودی احساس نمیشود، حتی اگر در نظر دیگران این عشق به اندازه یک سنگ در ترازوی ارزشگذاری شود.
سبحان الله درازدستی این کوته آستینان بین!! عقل ناقص را چه مایه که از این مطلب سخن گوید؟، و هم عاجز را چه پایه که در تمنای این مقصد پوید، دانایان این نشأه همه با حیرت نادانی خفتند بلکه آنانکه لولاک شنیدندی جز ماعرفناک نگفتند. سبحانک لانحصی ثنآء علیک انت کما اثنیت علی نفسک و فوق ما یقول القائلون.
هوش مصنوعی: سبحان الله! به این کوتاهدستان بنگرید! عقل ناقص چه میتواند درباره این مطلب بگوید؟ و ناتوان چگونه میتواند در پی این هدف حرکت کند؟ دانایان این عالم در حیرت و شگفتی از نادانی به خواب رفتهاند و کسانی که درباره تو سخن گفتند، جز "ما تو را شناختیم" چیزی نگفتند. تو پاکی و نمیتوانیم به خوبی توصیفت کنیم، تو همچنان که خودت خود را توصیف کردی، فراتر از هر آن چیزی هستی که دیگران دربارهات میگویند.
ای دل اهل ارادت به تو شاد
به تو نازم که مریدی و مراد
هوش مصنوعی: ای دل! اهل عشق و ارادت به تو خوشحالاند و به تو افتخار میکنم که مرید و محبوبی.
گر سیر کعبه و دیر، ور خانقاه کردم
هوش مصنوعی: اگر به کعبه، معبد یا خانقاه بروم، به آنها اهمیت نمیدهم.
غیر از تو کس ندیدم هرجا نگاه کردم
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه کردم، جز تو کسی را ندیدم.
قصد و مرادم از سیر، روی تو بود لاغیر
گر سیر کعبه و دیر ور خانقاه کردم
هوش مصنوعی: هدف و مقصود من از سفر تنها دیدن روی تو بود. حتی اگر به مکانهای مقدسی چون کعبه، دیر یا خانقاه بروم، برایم مهم نیست.
اثبات وحدت تو موقوف بد به الا
تا نفی ما سوی را بالا اله کردم
هوش مصنوعی: برای اثبات یگانگی تو، باید به غیر از تو را کنار گذاشت و فقط بر تو تمرکز کنم.
جز دعوی اناالحق نشنیدم از گیاهی
گوش دل از حقیقت بر هر گیاه کردم
هوش مصنوعی: من از هیچ گیاهی جز ادعای حقانیت نشنیدم، و گوش دل را از حقیقت بر هر گیاهی باز کردم.
و بر دو نمایندگان راه و معتکفان مسجد و خانقاه او نعت فراوان و درود بی پایان تحفه و نیاز باد که طالبان وصل او را مفتیان طریق و شرعند و شجرۀ دین مبینش را حافظان اصل و فرع، بهم متحد همچو شیرو شکر. یکی رهسپاران بیدای عقل را فاتحه و خاتمهی مهار کشانست، ودیگری جانسپاران میدان عشق را منشأ و سر حلقهی قطارکشان، این یک را شق قمر و معجز بگیتی سمر تعلیم مریدان آگاه را مجمل علامتی که «بهذه تأدب ابدال الحقیقة» و آن یک را ردشمس و تبدیل غدبه امس ارشاد سالکان راه را مختصر کرامتی که «تربی بها اطفال الطریقة»
هوش مصنوعی: دو نماینده از راه و معتکفان مسجد و خانقاه او را با نعتهای فراوان و درودهای بیپایان میبخشیم. کسانی که طالب وصال او هستند، مانند مفتیان مسیر و شرع، در حفظ شجره دین مبین او با یکدیگر متحدند، همچون ترکیب شیر و شکر. یکی از این نمایندگان به آرامش و مهار کسانی که در مسیر عقل گام برمیدارند میپردازد، و دیگری مختص به جانسپردگان عشق است که منبع و مرکز توجه این مسافران به حساب میآید. این یک را میتوان به شق قمر و معجزهای در دنیا تشبیه کرد که به آموزش مریدان آگاه ختم میشود و علامتی مختصر از آن است که «به این ادب، حقیقت به ابدال میپیوندد»؛ اما آن نماینده دیگر با روشنکردن خورشید و تبدیل گذشته به امروز، ارشاد سالکان این مسیر را به صورت مختصری در بر دارد که «با این تربیت، فرزندان این راه پرورش مییابند».
محمد ملک دین را زینت و زین
کمان ابروی بزم قاب قوسین
هوش مصنوعی: محمد، زیبایی دین است، مانند زین و کمان که شکوه و زیبایی را به میهمانی میبخشد.
علی مقصود جزو و مقصد کل
به ذیلش جمله را دست توسل
هوش مصنوعی: علی هدف و مقصود اصلی کل هستی است و همه چیز به او وابسته است، بنابراین باید به او و راههای ارتباط با او چنگ زد و تکیه کرد.
و اولاد نامی و احفاد گرامیشان جهان هدایت را سلطان دارالملک و نجات عاصیان را از غرقاب ضلالت، محکمترین فلکند، قدوهی اصحاب دینند و قبلهی ارباب یقین صلوات اللّه علیهم اجمعین.
هوش مصنوعی: فرزندان و نوههای ایشان، رهبری دنیای هدایت را بر عهده دارند و به عنوان سلطان در میان ممالک، باعث نجات گناهکاران از انحراف و گمراهی هستند. آنها الگوی پیروان دین و محور یقینداران به شمار میآیند. بر همگان درود و رحمت الهی باد.
اما بعد، چنین گوید این مداح دولت ابدمدت و دعاگوی سلطنت قوی شوکت، غلام آستان آل احمد مختار نور الله المتخلص به عمان السامانی من مضافات اصفهان که مدتی در طریق سلوک بسر برده گاهی از راه مجاهدات، مشاهداتی و از روی ریاضات، استفاضاتی در مراتب توحید و رسومات تفرید و تجرید و قانون صاحبان راز و مقامات عاشقان جان بازدست میداد پارهای از آنها را منظوماً محفوظ خاطر و مسودهی اوراق نموده، فراغ بالی و جمعیت خیالی که باعث جمع آن تفریق و سبب التیام آن تحریق بوده باشد میسر نمیشد و شفیقان مشتاق و رفیقان صافی مذاق را در اتمام و انجام آن اصرار تمام و ابرام مالاکلام میرفت تا در این سال فرخ که یک هزار و سیصد و پنج از هجرت نبوی صلی اللّه علیه و علی دینه القویست گذارم در دار السلطنۀ اصفهان ارم نشان افتاده، در ایام مجاورت وقتی با رئیس خواجه سرایان آغاسلیمان خان حفظه اللّه من آفات الزمان اتفاق افتاد، انسانی دیدم با فطرت فرشته و طینتی از صدق و صفا سرشته، جامع جمیع صفات انسانی و محبوب و مطبوع اقاصی و ادانی از کمال ملاطفت و مهربانیش در حیرت مانده؛ بمناسبت این شعر را فرو خواندم:
هوش مصنوعی: اما بعد، این مداحی که همیشه به ستایش دولت و سلطنت میپردازد و خود را از غلامان آل احمد مختار میداند، در اصفهان میزیسته و مدتی را در مسیر سلوک و معنویت سپری کرده است. او از طریق مجاهدت و مراقبت، به درجاتی از توحید و عبادت دست یافته و تجارب خود را جمعآوری کرده است. با این حال، او نتوانسته به آرامش خاطر و تمرکزی که نیاز دارد، دست یابد تا بتواند این تجربیات را به خوبی به نگارش درآورد. در سال ۱۳۰۵ هجری قمری، در اصفهان با فردی برخورد کرد که از نظر خلق و خو و صفات انسانی، به فرشتگان میمانست؛ او آدمی با صداقت و صفای باطن بود و مهربانیاش همه را تحت تأثیر قرار میداد. در این لحظه شعر مناسبی به ذهنش رسید که آن را خواند.
چشم مسافر چو بر جمال تو افتد
عزم رحیلش بدل شود به اقامت
هوش مصنوعی: وقتی مسافر به زیبایی تو نگاه کند، تصمیمش برای ترک کردن به ماندن تبدیل میشود.
روزی در اثنای محاوره لب گشوده فرمود مژده که مثنویاتت در آستان رضای حضرت خامس آل عبا علیه آلاف التحیة و الثناء، مقبول و بشرف قبول موصول گشت، کجا شرذمهای از آن اشعار خاطر عاطر کریمه حجر عصمت و عفیفۀ سرادق عظمت را مسموع گشته، مطبوع افتاد امر شد دریغ است که این چنین گنجینهی اسرار و مخزن لئالی شاهوار در پس پردهی استتار و مختفی از مسامع و انظار بماند طبعش کن و انتشارش ده تا این عروس، روی از پردۀ اختفا نماید و اهل دانش را از شنیدن و خواندنش احتظاظی کامل حاصل آید چه شکر نعمت حضرت باری و موهبتهای حق را حقگزاری موقوف به اظهار داشتن و منوط به پرده نگذاشتن ست دیگر بزرگان گفتهاند:
هوش مصنوعی: روزی در حین صحبت، خبر خوشی اعلام شد که اشعار شما در درگاه حضرت خامس آل عبا، مورد پذیرش و احترام قرار گرفته و برخی از آنها به گوش شریف ایشان رسیده است. از آنجا که این اشعار گنجینهای از اسرار و زیباییها هستند، شایسته است که در پس پرده پنهان نمانند. بنابراین، لازم است که این آثار را به چاپ برسانید و منتشر کنید تا به مردم و اهل دانش برسد و آنها هم از شنیدن و خواندن آنها بهرهمند شوند. بیان این نعمتها و موهبتها، برای شکرگزاری نزد خداوند، ضروری است و مخفی نگه داشتن آنها جایز نیست. بزرگان نیز بر این نکته تأکید کردهاند.
فضل و هنر ضایعست تا ننمایند
عود بر آتش نهند و مشک بسایند
هوش مصنوعی: تا وقتی که هنر و فضیلت را به نمایش نگذارند، برایشان ارزش ندارد؛ مانند اینکه چوب خوشبو را بر آتش بگذارند یا مشک را بسایند ولی کسی از آن خبر نداشته باشد.
همان به که این نقود عالی و عقود لئالی را مجموعه پردازی و دیباچۀ آنرا بالقاب خاص پرستاران کریمهی عصر که ذکر محمدت و مکرمت ایشان بیرون از حد و حصرست، موشح و مزین سازی، خاتونی که اعلیحضرت شهریار عجم؛ وارث تخت کی و حارس ملک جم، کیقباد زمان و زمین اسکندر تاج سلیمان نگین
هوش مصنوعی: بهتر است این سکهها و قراردادهای نفیس را جمعآوری کرده و مقدمهای بر آن با عناوین خاص پرستاران محترم آن زمان که یاد و بزرگی آنها فراتر از تصور است، زینت بخشید. خاتونی که پادشاه بزرگ ایران، وارث سلطنت کی و محافظ سرزمین جم، کیقباد زمان و زمین اسکندر تاج سلیمان به او اهتمام دارد.
شاه آزاده خسرو عادل
داور ابردست دریادل
هوش مصنوعی: خسرو، پادشاهی نیکوکار و عادل است که در قضاوتها و داوریهایش بسیار دقت و انصاف دارد و در دلش عطوفت و محبتی عمیق وجود دارد.
السلطان بن السلطان ناصر الدین شاه غازیادام اللّه ملکه را زبدهٔ خواتین کرام و حضرت مستطاب ارفع اشرف اسعد امجد والا المسعود حضرت ظل السلطان دامت شو کته را فرخنده مام ست، بانویی که در مرتبهٔ عصمت تالی مریم عمرانی و درجهٔ زهد و تقوی را رابعهٔ ثانیست، همواره در تشویق عارفان سخن سنج و ترغیب به صله و دندان رنج مردانه رغبتی و شاهانه همتی دارد، ارجو که بیمن این نسبت بلند و شرافت ارجمند؛ صیت این سیمرغ گوشه نشین، شهرهٔ قاف تا قاف شود و ذکر این گنج خلوت گزین بیرون از حد اوصاف، لهذا امتثال را همت گماشته، نامه گرفته، خامه برداشته، بسی برنیامد که متفرقات چندین ساله را مرتباً در یک رساله جمع آورده به مثنوی گنجینة الاسرارش موسوم کردیم امید از کرم بزرگان آنکه چشم از معایب پریشان گوئیش پوشند و در ابراز و اظهار قبایح آن نکوشند. و من الله التوفیق و علیه التکلان.
هوش مصنوعی: سلطان ناصرالدین شاه، فرزند سلطان، با حمایت خدای جل و علا، از بانویی ارجمند و بزرگوار، که در مرتبهی عصمت و زهد همانند مریم مقدس و رابعهالعدویه است، قدردانی میکند. این بانوی بزرگوار همواره در تشویق عارفان و تشویق به نیکی و فداکاری، ارادهای قوی و هدفی شاهانه دارد. امید است که به برکت این پیوند honorable و شرافت بزرگ، نام این سیمرغ گوشهنشین در تمام جهان شناخته شود و یاد او فراتر از وصفها گسترش یابد. به همین منظور، تصمیم گرفتم که نامهای تهیه کنم و با قلم برملا کنم تا برخی مطالب پراکنده را در یک رساله جمعآوری کنم و آن را "گنجینة الاسرار" بنامم. امیدوارم بزرگان با بزرگواری خود به عیوب آن توجه نکنند و در بیان نقاط ضعف آن نپردازند. و بر خدا توکل داریم و از او یاری میطلبیم.