گنجور

شمارهٔ ۹ - در حسرت بر عمر گذشته

به نای و نی همه عمرم گذشت و می‌گفتم
دریغ عمر و جوانی که می‌رود بر باد
به آه و ناله کنون دل نهاده‌ام چه کنم
قضا قضای خدای است هرچه بادا باد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به نای و نی همه عمرم گذشت و می‌گفتم
دریغ عمر و جوانی که می‌رود بر باد
هوش مصنوعی: تمام عمرم به نواختن نای و نی سپری شد و همیشه احساس می‌کردم که عمر و جوانی‌ام در حال هدر رفتن است.
به آه و ناله کنون دل نهاده‌ام چه کنم
قضا قضای خدای است هرچه بادا باد
هوش مصنوعی: در حال حاضر با آه و ناله دل خود را تسلیم کرده‌ام. چه کار می‌توانم بکنم؟ سرنوشت از آنِ خداست و هر چه پیش آید، می‌آید.