گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰ - ایضا در مدح عمیدالملک وزیر

بیمن طالع فیروز و بخت فرخ فال
همای دولت و اقبال میگشاید بال
فراز بارگه خواجهٔ زمین و زمان
فلک مهابت مه روی آفتاب نوال
خدایگان جهان رکن دین عمیدالملک
محیط مرکز دولت سپهر جاه و جلال
به قهر حاسد سوز و به لطف مجلس ساز
به جود دشمن مال و به رای دشمن مال
سزد که صدر نشینان کارخانهٔ قدس
کنند از سر تعظیم و ز سر اجلال
ثنای حضرت او بالعشی والابکار
دعای دولت او بالغدو والاصال
اگر چه رشحهٔ فیض سخای او باشد
خرد امید نبندد دگر به نیل منال
جهان پناها عالی جناب حضرت تو
مقر جاه و جلالست و منبع افضال
زنور رای تو گر مقتبس شود مه و مهر
منزه آید از وصمت محاق و زوال
بود چو بود تو سنجند خازنان درت
ترازویش فلک اطلس و زمین مثقال
ترا رسد به جهان سروری به استحقاق
ترا رسد به جهان خواجگی به استقلال
زمین به حکم شما گشت مستقیم ارکان
زمان ز کلک شما گشت منتظم احوال
تصور است عدو را خیال منصب تو
«زهی تصور باطل زهی خیال محال»
در این میان غزلی درج میکنم زیرا
ز جنس شعر، غزل به برای دفع ملال
رسید موسم گل باز کز شمیم شمال
دماغ دهر شود از بخور مالامال
زمین زلاله تذرویست نسترن منقار
هوا ز ابر عقابیست آتشین پر و بال
چو شانه کرد صبا جعد سنبل سیراب
بنفشه بر طرف عارض چمن زد خال
میان صحن چمن عکس برگ گل بر جوی
چو آتشیست بر آمیخته به آب زلال
غزال خرمن سنبل کشید در آغوش
چکاو لالهٔ نعمان کشید در چنگال
پیام گل به سوی باده میبرد گوئی
چنین که باد صبا می‌دود به استقبال
چو شد حرارت بر شاخ ارغوان غالب
طبیب باد صبا خون گشاد از قیفال
میان مصر چمن گل ز بامداد پگاه
چو یوسفیست که برقع برافکند ز جمال
به باغ سوسن آزاد هر زمان گوید
غلام باد شمالم غلام باد شمال
به شادمانی و دولت ببین هزاران عید
به کامرانی و عشرت بمان هزاران سال
علو قدر تو فارغ ز جور دور فلک
کمال جاه تو ایمن ز شرعین کمال

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیمن طالع فیروز و بخت فرخ فال
همای دولت و اقبال میگشاید بال
هوش مصنوعی: با خوش‌یمنی و شانس خوب، بخت و احوال خوش به انسان کمک می‌کند تا در زندگی موفق باشد و جاده‌های خوشبختی را برای او هموار می‌سازد.
فراز بارگه خواجهٔ زمین و زمان
فلک مهابت مه روی آفتاب نوال
هوش مصنوعی: در اوج مقام و منزلت آقایی که بر جهان حاکم است، آسمان نیز زیبایی و شکوه چهره او را با تابش آفتاب، به نمایش می‌گذارد.
خدایگان جهان رکن دین عمیدالملک
محیط مرکز دولت سپهر جاه و جلال
هوش مصنوعی: خداوندگار عالم، محور و اساس دین است و عمیدالملک، که کسی است نیرومند در حکومت و صاحب مقام، مرکز قدرت و شکوه را در آسمان به دوش دارد.
به قهر حاسد سوز و به لطف مجلس ساز
به جود دشمن مال و به رای دشمن مال
قهرش حسودان را می‌سوزاند و لطفش مجلس را می‌آراید؛ از سخاوت دشمنِ مال است( آنقدر می‌بخشد که مالی نمی‌مانَد) و رای و سخنش دشمن را نابود می‌کند.(دشمن را به هم می‌پیچد)
سزد که صدر نشینان کارخانهٔ قدس
کنند از سر تعظیم و ز سر اجلال
هوش مصنوعی: شایسته است که کسانی که در جایگاه بالا قرار دارند، با احترام و افتخار در مقابل کارخانهٔ قدس قرار بگیرند.
ثنای حضرت او بالعشی والابکار
دعای دولت او بالغدو والاصال
هوش مصنوعی: ستایش خداوند در صبح و شام جریان دارد و درخواست نعمت و رحمت او در آغاز روز و در پایان آن صورت می‌گیرد.
اگر چه رشحهٔ فیض سخای او باشد
خرد امید نبندد دگر به نیل منال
هوش مصنوعی: هرچند که اندکی از نعمت‌های او به ما برسد، اما خرد (عقل) دیگر برای به دست آوردن خوشبختی امیدی نمی‌بندد.
جهان پناها عالی جناب حضرت تو
مقر جاه و جلالست و منبع افضال
هوش مصنوعی: جهان، خانه و مکانی است با عظمت و بزرگوار که حضرت شما در آن مقام و بزرگی دارد و منبع نیکی‌ها و رحمت‌هاست.
زنور رای تو گر مقتبس شود مه و مهر
منزه آید از وصمت محاق و زوال
هوش مصنوعی: اگر فکر و اندیشه تو الهام‌بخش شود، ماه و خورشید از کدر و زوال پاک و صاف خواهند شد.
بود چو بود تو سنجند خازنان درت
ترازویش فلک اطلس و زمین مثقال
هوش مصنوعی: وقتی تو در دنیا وجود داری، نگهبانان ثروت تو را می‌سنجند و آسمان و زمین هر کدام وزنی دارند که به ارزش تو اضافه می‌شود.
ترا رسد به جهان سروری به استحقاق
ترا رسد به جهان خواجگی به استقلال
هوش مصنوعی: تو به دلیل شایستگی‌ات در این دنیا به مقام سروری خواهی رسید و به خاطر استقلالت به جایگاه خواجگی نائل خواهی شد.
زمین به حکم شما گشت مستقیم ارکان
زمان ز کلک شما گشت منتظم احوال
هوش مصنوعی: زمین به فرمان شما به نظم درآمد و ساختار زمان به وسیلهٔ دست شما به سامان رسید.
تصور است عدو را خیال منصب تو
«زهی تصور باطل زهی خیال محال»
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که دشمن فکر می‌کند که می‌تواند به مقام و منصب تو دست پیدا کند، اما این یک تصوری غلط و غیرممکن است.
در این میان غزلی درج میکنم زیرا
ز جنس شعر، غزل به برای دفع ملال
هوش مصنوعی: در اینجا شعری می‌سازم تا از نوع شعر، غزل باشد و باعث فرونشاندن خستگی و دلتنگی من شود.
رسید موسم گل باز کز شمیم شمال
دماغ دهر شود از بخور مالامال
هوش مصنوعی: فصل گل دوباره فرا رسیده است و نسیم شمال بویی خوش به همراه دارد که تمام فضا را پر کرده است.
زمین زلاله تذرویست نسترن منقار
هوا ز ابر عقابیست آتشین پر و بال
هوش مصنوعی: زمین زیبا و شفاف مانند گل نسترن است و در آسمان، عقابی با منقار آتشین در حال پرواز است.
چو شانه کرد صبا جعد سنبل سیراب
بنفشه بر طرف عارض چمن زد خال
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی مانند شانه‌ای، موهای زیبا و خوش‌بو را مرتب می‌کند و بر روی چهره گلزار، لکه‌ای سیاه همانند نشانه‌ای برجسته جلوه‌گر می‌شود.
میان صحن چمن عکس برگ گل بر جوی
چو آتشیست بر آمیخته به آب زلال
هوش مصنوعی: در وسط گلستان، تصویر برگ گل بر روی آب مانند شعله‌ای است که با آب پاک و زلال در هم آمیخته شده است.
غزال خرمن سنبل کشید در آغوش
چکاو لالهٔ نعمان کشید در چنگال
هوش مصنوعی: غزالی در مزرعه سنبل، در آغوش یک چکاوک، لاله‌ای از نوع نعمان را در چنگال خود گرفته است.
پیام گل به سوی باده میبرد گوئی
چنین که باد صبا می‌دود به استقبال
هوش مصنوعی: گل به باده پیامی می‌فرستد، گویی که باد صبا با شتاب به استقبال آن می‌رود.
چو شد حرارت بر شاخ ارغوان غالب
طبیب باد صبا خون گشاد از قیفال
هوش مصنوعی: وقتی گرمای شدید بر شاخ‌های درخت ارغوان تاثیر می‌گذارد، نسیم صبحگاهی مثل یک درمانگر، خون را از گلوی درخت به بیرون می‌ریزد.
میان مصر چمن گل ز بامداد پگاه
چو یوسفیست که برقع برافکند ز جمال
گلی که در میان چمن از ابتدای صبح می‌شکفد، مانند یوسف است که در مصر نقاب از رخ زیبایش برداشته است.(چمن را به مصر و یوسف را به گل شکوفا تشبیه کرده است)
به باغ سوسن آزاد هر زمان گوید
غلام باد شمالم غلام باد شمال
هوش مصنوعی: در باغی که سوسن‌ها آزادانه شکوفه زده‌اند، همیشه باد شمالی به من می‌گوید که من خدمتگزار آن باد هستم.
به شادمانی و دولت ببین هزاران عید
به کامرانی و عشرت بمان هزاران سال
با شادی و ثروت هزاران عید را ببینی و با کامیابی و خوشگذرانی هزاران سال عمر کنی.
علو قدر تو فارغ ز جور دور فلک
کمال جاه تو ایمن ز شرعین کمال
هوش مصنوعی: قدرت و مقام تو فراتر از ظلم و ستمی است که دنیای پیرامون می‌تواند به تو وارد کند، و جایگاه تو از قوانین و قواعد دنیا در امان است.