گنجور

باب ششم در حلم - مذهب منسوخ

حلم، عبارت از بردباری است. قدما حلیم کسی را گفته‌اند که نفس او را سکون و طمانینتی حاصل شده باشد که غضب به آسانی تحریک او نتواند کرد، و اگر مکروهی بدو رسد در اضطراب نیفتد. از حضرت رسالت مروی است که «الحلم حجاب الآفات» لفظ حلیم را چون مقلوب کنی ملح شود، و از اینجا گفته‌اند که «الحلم ملح الاخلاق» شاعر حلم ممدوح را بدین سیاق ستوده:

شکست از بار حلمت کوه را پشت
که بر جا ماند همچون مبتلایی
یکی ناچار گردد قابل کسر
دو ساکن را چو باشد التقایی
باب پنجم در سخاوت - مذهب مختار: چون بزرگان ما که به رزانت رای و دقت نظر از اکابر ادوار سابق مستثنی‌اند به استقصای هر چه تمامتر در این باب تامل فرمودند، رای انور ایشان بر عیوب این سیرت واقف شد.لاجرم در ضبط اموال و طراوت احوال خود کوشیده نص تنزیل را که «کلوا و اشربوا و لا تسرفوا» و دیگر «ان الله لایحب المسرفین» باشد، امام امور و عزایم خود ساختند؛ و ایشان را محقق شد که خرابی خاندان‌های قدیم از سخا و اسراف بوده است. هر کس که خود را به سخا شهره داد، دیگر هرگز آسایش نیافت: از هر طرف ارباب طمع بدو متوجه گردند، هر یک به خوش‌آمد و بهانه دیگر آنچه دارد از او می‌تراشند. و آن مسکین سلیم‌القلب به ترهات ایشان غرّه می‌شود، تا در اندک مدتی جمیع موروث و مکتسب در معرض تلف آورَد و نامراد و محتاج گردد. و آنکه خود را به سیرت بخل مستظهر گردانید و از قصد قاصدان و ایرام سائلان در پناه بخل گریخت، از دردسر مردم خلاص یافت و عمر در خصب و نعمت گذرانید.باب ششم در حلم - مذهب مختار: راستی اصحابنا نیز این خلق را به کلی منع نمی‌فرمایند. می‌گویند که اگر چه آن کس را که حلم و بردباری ورزید، مردم بر او گستاخ شوند و آن را بر عجز او حمل کنند؛ اما این خلق متضمن فواید است، و او را در مصالح معاش مدخلی تمام باشد.

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.