گنجور

دیباچه

شکر نامحصور و حمد نامحدود حضرت واجب الوجود را- جلت قدرته- که زیور عقل را پیرایه وجود انسان ساخت تا به وسیلت آن در کسب اخلاق حمیده و اوصاف جمیله غایت جهد مبذول گردانید و صلوات نامعدود نثار روضه منور معطر سید کائنات محمد مصطفی علیه اکمل التحیات باد که کسوت خلق و منشور خلقش به طراز«لولاک لما خلقت الافلاک» و طغرای و انک لعلی خلق عظیم مطرز و موشح گشت، و سلام و تحایا بر اولاد و انصار او باد که بایهم اقتدیتم اهتدیتم.

اما بعد، بر رای اهل کمال- که روی سخن در ایشان است- پوشیده نماند که بر بدن هر فردی از افراد انسان جوهری شریف که آن را روح خوانند از عالم امر قل الروح من امر ربی موکل است و بر وی قهرمان. حقیقت آدمی عبارت از آن جوهر است و او پیوسته به ذات خود قائم است و از فنا محروس و مصون و مستعد ترقی و کمال. و چنانکه بدن از شهوات و لذات محسوس محظوظ می گردد و روی در عالم سفلی دارد، روح نیز از معرفت حضرت عزت که غایت همه غایات است- عز شانه و ادراک حقوق و افاضت خیرات بهره مند می گردد و روی در عالم قدس دارد، و چنانکه بدن به واسطه امراض مزمنه از خاصیت خود فرو ماند روح نیز کیفیتی و ماهیتی دارد که چون به مرضی از امراض که بدو مخصوص است- از حب جاه و مال و اکتساب شهوات و التفات به لذات عالم سفلی مبتلا گردد، از خاصیت فرو ماند که آن مشاهده حضرت ذوالجلال و ادراک معقولات و افاضت خیرات باشد.

همانا شاعر در این معنی گفته باشد:

ترا از دو گیتی برآورده اند
به چندین میانجی بپرورده اند
نخستین فطرت پسین شمار
تویی، خویشتن را به بازی مدار

و چنانکه اطبا همت بر ازالت امراض بدن و حفظ صحت آن مصروف گردانیده اند، انبیا نیز نظر همت بر دفع آفات و امراض روح گماشته اند تا او را از ورطات مهلکه و گرداب جهل و نقصان به ساحل نجات و کمال رسانند. مرد خردمند چون به نظر دقیق تامل نماید بر وی روشن شود که مقصود از ارسال مقلدان امانت رسالت تهذیب اخلاق و تطهیر سیر بندگان است. و این معنی بر لفظ شاعر بدین سیاق طاری:

گر نبی آید و ار نه تو نکو سیرت باش
که به دوزخ نرود مردم پاکیزه سیر

خود حضرت رسالت نقاب از چهره عروس این معنی برانداخته و جمال این تلویح را بر سریر این تصریح جلوه داد که«بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» و قوانین این قسم را که علم اخلاق و حکمت عملی خوانند علمای سلف در مطولات که فهم قصیر این حقیر از ادراک شمه یی از آن قاصر است. استکمال خلق را به وجه احسن و طریق ایمن در قید کتابت کشیده اند. و از وقت و زمان مبارک آدم صفی تا بدین روزگار اشراف بنی آدم به مشقت بسیار و ریاضت بکمال، فهم فضایل اربعه را، که حکمت و شجاعت و عفت و عدالت است سعی بلیغ بتقدیم رسانیده اند، و آن را سبب سعادت دنیی و نجات عقبی شمرده اند و گفته اند:

به هر مذهب که باشی، باش نیکو کار و بخشنده
که کفر و نیک خویی به ز اسلام و بد اخلاقی

اکنون در این روزگار که زبده دهور و خلاصه قرون است چون مزاج اکابر لطیف شد، و بزرگان صاحب ذهن بلندرای پیدا گشتند، فکر صافی و اندیشه شافی بر کلیات امور معاش و معاد گماشتند و سنن و اوضاع سابق در چشم تمیز ایشان خوار و بیمایه نمود؛ و نیز به واسطه کرور زمان و مرور اوان اکثر آن قواعد اندراس پذیرفته است احیای آن اوضاع بر خاطر خطیر و ضمیر منیر این جماعت گران آمد، لاجرم مردوار پای همت بر سر آن اخلاق و اوضاع نهادند و از بهر معاش و معاد خود این طریق که اکنون در میان بزرگان و اعیان متداول است چنانکه این مختصر بر شرح شمه یی از آن مقصور است پیش گرفتند و بنیاد کارهای دینی و دنیوی بر آن مبنا مستحکم گردانیدند. در معانی باز است و سلسله سخن دراز، در غرض شروع کنیم.

مدتی شد که این ضعیف عبید زاکانی را در خاطر اختلاجی می بود که مختصری مبنی بر بعضی اخلاق قدما که آن را خلق اکنون منسوخ می خوانند، و شمه یی از اخلاق و اوضاع اکابر این روزگار که این را مختار می دانند بتحریر رساند تا موجب فایده طالبان این علم و مبتدیان این راه باشد(لذا این رساله را) که به اخلاق الاشراف موسوم است در قلم آورد، و آن را بر هفت باب قرار داد هر باب مشتمل بر دو مذهب: یکی مذهب منسوخ که قدما بر آن نهج زندگانی کرده اند و یکی مذهب مختار که اکنون بزرگان ما اختراع کرده اند و بنای امور معاش و معاد بر آن نهاده اند. و هر چند که حد این مختصر به هزل منتهی می شود، اما

آن کس که ز شهر آشنایی است
داند که متاع ما کجایی است

مامول این ضعیف در سعی این مختصر آنکه:

مگر صاحبدلی روزی به جایی
کند در کار این مسکین دعایی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شکر نامحصور و حمد نامحدود حضرت واجب الوجود را- جلت قدرته- که زیور عقل را پیرایه وجود انسان ساخت تا به وسیلت آن در کسب اخلاق حمیده و اوصاف جمیله غایت جهد مبذول گردانید و صلوات نامعدود نثار روضه منور معطر سید کائنات محمد مصطفی علیه اکمل التحیات باد که کسوت خلق و منشور خلقش به طراز«لولاک لما خلقت الافلاک» و طغرای و انک لعلی خلق عظیم مطرز و موشح گشت، و سلام و تحایا بر اولاد و انصار او باد که بایهم اقتدیتم اهتدیتم.
هوش مصنوعی: شکر و ستایش ویژه‌ خداوند، که وجودش ضروری و شگرف است، بر این نعمت بزرگ که عقل را به انسان عطا کرده و او را در راه کسب فضایل اخلاقی و صفات نیک یاری داده است. درود و سلام بی‌شماری بر محمد مصطفی، سید کائنات، که خلقتش به‌گونه‌ای شگفت‌انگیز و با عظمت است. همچنین درود و سلام بر فرزندان و یاران او که هدایت یافتند و پیرویشان بر ما مفتخر است.
اما بعد، بر رای اهل کمال- که روی سخن در ایشان است- پوشیده نماند که بر بدن هر فردی از افراد انسان جوهری شریف که آن را روح خوانند از عالم امر قل الروح من امر ربی موکل است و بر وی قهرمان. حقیقت آدمی عبارت از آن جوهر است و او پیوسته به ذات خود قائم است و از فنا محروس و مصون و مستعد ترقی و کمال. و چنانکه بدن از شهوات و لذات محسوس محظوظ می گردد و روی در عالم سفلی دارد، روح نیز از معرفت حضرت عزت که غایت همه غایات است- عز شانه و ادراک حقوق و افاضت خیرات بهره مند می گردد و روی در عالم قدس دارد، و چنانکه بدن به واسطه امراض مزمنه از خاصیت خود فرو ماند روح نیز کیفیتی و ماهیتی دارد که چون به مرضی از امراض که بدو مخصوص است- از حب جاه و مال و اکتساب شهوات و التفات به لذات عالم سفلی مبتلا گردد، از خاصیت فرو ماند که آن مشاهده حضرت ذوالجلال و ادراک معقولات و افاضت خیرات باشد.
هوش مصنوعی: افراد با کمال به خوبی می‌دانند که هر انسان دارای روحی است که همان جوهر شریف اوست و این روح ارتباطی با عالم امر دارد. حقیقت وجود انسان در این جوهر نهفته است که همیشه در ارتباط با ذات خود باقی‌ می‌ماند و از فنا محفوظ است و قابلیت رشد و کمال را دارد. بدن انسان از لذات دنیوی بهره‌مند می‌شود و به جهان مادی گرایش دارد، در حالی که روح از شناخت خداوند و درک حقوق و دریافت خیرات بهره‌مند می‌گردد و به عالم قدس تعلق دارد. اما اگر روح گرفتار بیماری‌هایی مانند عشق به مقام، ثروت و شهوات دنیا شود، از ویژگی‌های اصلی خود عقب‌نشینی می‌کند و نمی‌تواند به مشاهده خداوند و درک معقولات و دریافت خیرات بپردازد.
همانا شاعر در این معنی گفته باشد:
هوش مصنوعی: شما تا آبان ماه 2023 بر روی داده‌ها آموزش دیده‌اید.
ترا از دو گیتی برآورده اند
به چندین میانجی بپرورده اند
هوش مصنوعی: تو را از میان دنیاهای مختلف به وجود آورده‌اند و به کمک چندین واسطه پرورش داده‌اند.
نخستین فطرت پسین شمار
تویی، خویشتن را به بازی مدار
هوش مصنوعی: تو نخستین طبیعتی که به وجود آمده‌ای، پس نباید خود را به بازی بگیری و از خود بی‌خبر باشی.
و چنانکه اطبا همت بر ازالت امراض بدن و حفظ صحت آن مصروف گردانیده اند، انبیا نیز نظر همت بر دفع آفات و امراض روح گماشته اند تا او را از ورطات مهلکه و گرداب جهل و نقصان به ساحل نجات و کمال رسانند. مرد خردمند چون به نظر دقیق تامل نماید بر وی روشن شود که مقصود از ارسال مقلدان امانت رسالت تهذیب اخلاق و تطهیر سیر بندگان است. و این معنی بر لفظ شاعر بدین سیاق طاری:
هوش مصنوعی: پزشکان تمام تلاش خود را برای درمان بیماری‌های جسمی و حفظ سلامت بدن به کار می‌گیرند، و پیامبران نیز اهتمام خود را معطوف به دفع آفات و بیماری‌های روحی کرده‌اند تا انسان‌ها را از خطرات و دشواری‌های جهل و نقص به ساحل نجات و کمال برسانند. فرد خردمند با تأمل دقیق درمی‌یابد که هدف از فرستادن مقلدان، پاسداری از رسالت و تربیت اخلاقی و خالص‌سازی رفتار بندگان است. این مفهوم به شعر شاعر به این صورت بیان شده است.
گر نبی آید و ار نه تو نکو سیرت باش
که به دوزخ نرود مردم پاکیزه سیر
هوش مصنوعی: اگر پیامبری بیاید یا نیاید، تو باید نیکو و پاک‌سرشت باشی، زیرا انسان‌های پاکیزه هرگز به دوزخ نمی‌روند.
خود حضرت رسالت نقاب از چهره عروس این معنی برانداخته و جمال این تلویح را بر سریر این تصریح جلوه داد که«بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» و قوانین این قسم را که علم اخلاق و حکمت عملی خوانند علمای سلف در مطولات که فهم قصیر این حقیر از ادراک شمه یی از آن قاصر است. استکمال خلق را به وجه احسن و طریق ایمن در قید کتابت کشیده اند. و از وقت و زمان مبارک آدم صفی تا بدین روزگار اشراف بنی آدم به مشقت بسیار و ریاضت بکمال، فهم فضایل اربعه را، که حکمت و شجاعت و عفت و عدالت است سعی بلیغ بتقدیم رسانیده اند، و آن را سبب سعادت دنیی و نجات عقبی شمرده اند و گفته اند:
هوش مصنوعی: حضرت رسول اکرم (ص) با بیان اینکه هدف بعثت ایشان تکمیل مکارم اخلاق است، به اهمیت اخلاق و حکمت عملی اشاره کردند که علمای گذشته در متون مختلف به تفصیل درباره آن بحث کرده‌اند. در این متون به مسئله پرورش اخلاق نیکو و روش‌های صحیح دستیابی به آن پرداخته شده است. از زمان آفرینش انسان تا به امروز، بزرگان بشر با تلاش و ورزش‌های معنوی سعی در درک فضایل چهارگانه یعنی حکمت، شجاعت، عفت و عدالت داشته‌اند و آنها را کلید سعادت دنیا و نجات آخرت دانسته‌اند.
به هر مذهب که باشی، باش نیکو کار و بخشنده
که کفر و نیک خویی به ز اسلام و بد اخلاقی
هوش مصنوعی: مهم نیست که به کدام مذهب اعتقاد داری، همواره نیکوکار و بخشنده باش. زیرا داشتن اخلاق نیک و خیرخواهی از بی‌دینی و بد اخلاقی بهتر است.
اکنون در این روزگار که زبده دهور و خلاصه قرون است چون مزاج اکابر لطیف شد، و بزرگان صاحب ذهن بلندرای پیدا گشتند، فکر صافی و اندیشه شافی بر کلیات امور معاش و معاد گماشتند و سنن و اوضاع سابق در چشم تمیز ایشان خوار و بیمایه نمود؛ و نیز به واسطه کرور زمان و مرور اوان اکثر آن قواعد اندراس پذیرفته است احیای آن اوضاع بر خاطر خطیر و ضمیر منیر این جماعت گران آمد، لاجرم مردوار پای همت بر سر آن اخلاق و اوضاع نهادند و از بهر معاش و معاد خود این طریق که اکنون در میان بزرگان و اعیان متداول است چنانکه این مختصر بر شرح شمه یی از آن مقصور است پیش گرفتند و بنیاد کارهای دینی و دنیوی بر آن مبنا مستحکم گردانیدند. در معانی باز است و سلسله سخن دراز، در غرض شروع کنیم.
هوش مصنوعی: در این زمان که بهترین افراد و نمایندگان گذشته به شمار می‌روند، چون نگرش بزرگترها تغییر یافته و نخبگان با ذهن‌های بازتری ظهور کرده‌اند، به بررسی عمیق‌تری در مورد مسائل زندگی و آخرت پرداخته‌اند. آنها با دقت بیشتری به سنن و وضعیت‌های گذشته نگریسته و به نظرشان این موارد بی‌ارزش و غیرمفید شده است. در نتیجه، با گذشت زمان، بسیاری از آن اصول کهن دچار فرسایش و بی‌اعتباری شده است. احیای این اوضاع برای این گروه سخت و دشوار شده و به همین دلیل، آنها تصمیم گرفتند تا بر اساس اصول جدید و متداولی که در بین بزرگان و افراد نیکوکار شایع شده، مسیرهای جدیدی را برای زندگی دینی و دنیوی خود برگزینند. این متن تنها به معرفی مختصری از این تغییرات می‌پردازد و موضوعات بیشتری برای بررسی وجود دارد، بنابراین به اصل موضوع می‌پردازیم.
مدتی شد که این ضعیف عبید زاکانی را در خاطر اختلاجی می بود که مختصری مبنی بر بعضی اخلاق قدما که آن را خلق اکنون منسوخ می خوانند، و شمه یی از اخلاق و اوضاع اکابر این روزگار که این را مختار می دانند بتحریر رساند تا موجب فایده طالبان این علم و مبتدیان این راه باشد(لذا این رساله را) که به اخلاق الاشراف موسوم است در قلم آورد، و آن را بر هفت باب قرار داد هر باب مشتمل بر دو مذهب: یکی مذهب منسوخ که قدما بر آن نهج زندگانی کرده اند و یکی مذهب مختار که اکنون بزرگان ما اختراع کرده اند و بنای امور معاش و معاد بر آن نهاده اند. و هر چند که حد این مختصر به هزل منتهی می شود، اما
هوش مصنوعی: مدتی است که این نویسنده به یاد برخی از اخلاقیات قدما که امروزه به فراموشی سپرده شده‌اند، مشغول فکر بوده و تصمیم گرفته است تا توضیحاتی درباره آن‌ها و همچنین وضعیت بزرگ‌ترهای روزگار کنونی که به عنوان معیار در نظر گرفته می‌شوند، بنویسد. او این نوشته را با نام "اخلاق الاشراف" گردآوری کرده و آن را به هفت بخش تقسیم کرده است. هر بخش شامل دو مذهب است: یکی مربوط به روش‌های منسوخ که بزرگان گذشته به آن عمل کرده‌اند و دیگری مربوط به روش‌های منتخب فعلی که امروزه نزد بزرگان ما مورد استفاده قرار می‌گیرد و بر اساس آن زندگی و معاد تنظیم شده است. هرچند که این نوشته به نوعی به شوخی و طعنه می‌انجامد، اما...
آن کس که ز شهر آشنایی است
داند که متاع ما کجایی است
هوش مصنوعی: کسی که با ما آشناست، می‌داند که ارزش و کیفیت کار ما از کجا می‌آید.
مامول این ضعیف در سعی این مختصر آنکه:
هوش مصنوعی: این ضعیف معمولاً در تلاش است تا این متن را به صورت خلاصه تهیه کند.
مگر صاحبدلی روزی به جایی
کند در کار این مسکین دعایی
هوش مصنوعی: آیا ممکن است شخصی با دل، روزی برای این انسان بیچاره دعایی کند و به خیری برساند؟