شمارهٔ ۷۲
ای لعل می آلودت از جوش شکر فیاض
چون بهر کف جودت هر سوز گهر فیاض
گرباد برانگیزد خاکی ز سر کویت
در دیده بود ما را چون کحل بصر فیاض
بس آب گهر کرده در جوی سخن جاری
گردیده لب خشکم چون دیده تر فیاض
امساک فقیران را با بخل مده نسبت
نخل ار چه غنی طبعست آمد بثمر فیاض
معیوب که میکوشد در عیب هنرمندان
چون خود همه عیبست نبود چه هنر فیاض
منعم که بود خوانش از نعمت الوانش
باید گهر کانش چون معدن زر فیاض
هرگز بجهان فیضی ظاهر نشد از ظلمت
نور است که میباشد چون شمس و قمر فیاض
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای لعل می آلودت از جوش شکر فیاض
چون بهر کف جودت هر سوز گهر فیاض
هوش مصنوعی: ای لعل زیبا و رنگین تو، مانند شکر شیرین و جاری، هر بار که سخاوت و بخشش میکنی، احساس میکنم که جواهرات دلنشینت را میریزی.
گرباد برانگیزد خاکی ز سر کویت
در دیده بود ما را چون کحل بصر فیاض
هوش مصنوعی: اگر باد (عشق) تو را برانگیزد و خاکی از سر کویت به چشم ما بیفتد، ما را مانند سرمه در چشم فیاض (و پرنعمت) تو در میآورند.
بس آب گهر کرده در جوی سخن جاری
گردیده لب خشکم چون دیده تر فیاض
هوش مصنوعی: بسیار آب قیمتی در جوی سخن جاری شده، اما لبهای خشک من مانند چشمی که اشک ریخته، بینوا باقی مانده است.
امساک فقیران را با بخل مده نسبت
نخل ار چه غنی طبعست آمد بثمر فیاض
هوش مصنوعی: بخل و تنگنظری را به فقیران نسبت نده، زیرا هرچند ممکن است ثروتمند به نظر برسند، اما در حقیقت تواناییهای زیادی در وجودشان نهفته است که میتواند به بار بنشیند.
معیوب که میکوشد در عیب هنرمندان
چون خود همه عیبست نبود چه هنر فیاض
هوش مصنوعی: شخصی که خود دارای نواقص و ایرادهایی است، تلاش میکند عیبهای هنرمندان را پیدا کند و بر آنها خرده بگیرد. این نشان میدهد که او نیز از نقص و عیب بیبهره نیست و هنر واقعی در کمال است.
منعم که بود خوانش از نعمت الوانش
باید گهر کانش چون معدن زر فیاض
هوش مصنوعی: بخشی که از نعمتهای مختلف و گوناگون بهرهمند است، باید ویژهگیهایی مانند جواهرات گرانبهایی داشته باشد که شبیه به معدن غنی از طلاست.
هرگز بجهان فیضی ظاهر نشد از ظلمت
نور است که میباشد چون شمس و قمر فیاض
هوش مصنوعی: هرگز در این دنیا بهرهای از نعمتها و خیرات پدیدار نمیشود مگر اینکه از تاریکیها و نارساییها نوری ظهور کند؛ مانند خورشید و ماه که همواره بخشندهاند.

نورعلیشاه