شمارهٔ ۵۷
نخستین دم که عالم آفریدند
پی ایجاد آدم آفریدند
بود تا هیکل او را حمایل
در اسما اسم اعظم آفریدند
به رخ گنج مسما را ز اسماء
طلسمی سخت محکم آفریدند
به حرز جان ز روی آن نگارم
عجب نقشی معظم آفریدند
ز وصل او دلم را شاد کردند
ز هجرش مسکن غم آفریدند
زند تا گودی دلها را به چوگان
به رویش زلف پر خم آفریدند
لبش دیدند بر احیای اموات
مسیحا را ز مریم آفریدند
سلیمان را ز لعل آن پریروی
نگین نقش و خاتم آفریدند
لبم از تشنگی چون خشک دیدند
از آنرو دیده پُر نم آفریدند
منال ای نور پیش یار زاغیار
که گل با خار توأم آفریدند
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نخستین دم که عالم آفریدند
پی ایجاد آدم آفریدند
هوش مصنوعی: در آغازین لحظهای که جهان را خلق کردند، انسان را نیز به وجود آوردند.
بود تا هیکل او را حمایل
در اسما اسم اعظم آفریدند
هوش مصنوعی: وجود او به گونهای است که تحمل و پشتیبانی از نامهای بزرگ و عظیم را دارد.
به رخ گنج مسما را ز اسماء
طلسمی سخت محکم آفریدند
هوش مصنوعی: گنجی ارزشمند و نامآشنایی را با نامهایی رازآلود و محکم ساختهاند.
به حرز جان ز روی آن نگارم
عجب نقشی معظم آفریدند
هوش مصنوعی: از زیبایی چهره آن معشوق، جانم به وجد آمده و عجیب است که چه نقش بزرگی را خلق کردهاند.
ز وصل او دلم را شاد کردند
ز هجرش مسکن غم آفریدند
هوش مصنوعی: با پیوستن به او، دلم شاد و خوشحال شد، ولی دوریاش باعث شد تا غم و اندوه در زندگیام بوجود بیاید.
زند تا گودی دلها را به چوگان
به رویش زلف پر خم آفریدند
هوش مصنوعی: زندگی را ادامه بده تا عمق و حس دلها را بشناسی؛ چون زیبایی و جذابیت طبیعی در دنیای اطراف به وجود آمده است.
لبش دیدند بر احیای اموات
مسیحا را ز مریم آفریدند
هوش مصنوعی: لب او را دیدند که بر جان بخشیدن به مردگان میکوشد، مانند مسیح که از مریم متولد شده است.
سلیمان را ز لعل آن پریروی
نگین نقش و خاتم آفریدند
هوش مصنوعی: سلیمان به خاطر زیبایی آن پری، نگینی از لعل ساخت که نقش و علامت خاصی داشت.
لبم از تشنگی چون خشک دیدند
از آنرو دیده پُر نم آفریدند
هوش مصنوعی: لبم از تشنگی خشک شده بود، به همین خاطر اشکهایم را برای آن که نشان دهم دلم پر از حسرت و نیاز است، به راه انداختم.
منال ای نور پیش یار زاغیار
که گل با خار توأم آفریدند
هوش مصنوعی: ای نور، بر یار زاغیار ناراحت نباش که من از گل و خار تو ساخته شدهام.

نورعلیشاه