شمارهٔ ۵۲
دلی دارم ز عشق آن پری زاد
بزنجیر جنون پا بست بیداد
سرم گردید تا سودائی او
متاع دین و دل داده است برباد
چگویم از مه رویش که خورشید
چو دید ازآسمان برخاک افتاد
مپرس از قامتش کز جلوه کرد
اسیر خود هزاران سرو آزاد
صنوبر را دل از این غصه شد ریش
که بر زلفش چرا زد شانه شمشاد
بهر لب کز غمش بگذارم انگشت
از آن لب بر نیاید غیر فریاد
زهی طوطی طبع نور کامروز
ز شعر شکرش داد سخن داد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلی دارم ز عشق آن پری زاد
بزنجیر جنون پا بست بیداد
هوش مصنوعی: من دلی دارم که به خاطر عشق آن پری زیبای زندگیم، زیر فشار جنون و ظلم گرفتار شده است.
سرم گردید تا سودائی او
متاع دین و دل داده است برباد
هوش مصنوعی: سرم پر از خیال او شده و آنچه از دین و عشق داشتم به باد رفته است.
چگویم از مه رویش که خورشید
چو دید ازآسمان برخاک افتاد
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت چهره معشوق اشاره دارد. گویا هنگامی که خورشید زیبایی او را مشاهده کرد، از شدت حیرت و شگفتی به زمین افتاد. این تصویر نشاندهنده تأثیر فوقالعادهای است که معشوق بر دیگران دارد و بیانگر عظمت و درخشش اوست.
مپرس از قامتش کز جلوه کرد
اسیر خود هزاران سرو آزاد
هوش مصنوعی: از قامت او نپرس، چرا که زیبایی او باعث شده هزاران سرو آزاد در نهایت تسلیم شوند و اسیر زیباییاش گردند.
صنوبر را دل از این غصه شد ریش
که بر زلفش چرا زد شانه شمشاد
هوش مصنوعی: صنوبر از اینکه بر زلفش شانهی شمشاد زده شده، دلش غمگین و ناراحت شده است.
بهر لب کز غمش بگذارم انگشت
از آن لب بر نیاید غیر فریاد
هوش مصنوعی: به خاطر لبهایی که به خاطر غمشان به آنها اشاره میکنم، هیچ صدای دیگری جز فریاد از آنها بیرون نمیآید.
زهی طوطی طبع نور کامروز
ز شعر شکرش داد سخن داد
هوش مصنوعی: طوطی خوشصدای امروز از شعر شیرین او سخن میگوید و خبر از زیباییهای او را به دیگران میرساند.

نورعلیشاه