شمارهٔ ۱
زهی نام تو سر دفتر کتاب نکته دانی را
بلند از نام تو افسر بسر کنز معانی را
بیا ای ساقی رندان بده جامیکه در دوران
به پیران کهن بخشد ز نو عهد جوانیرا
عجب نبود اگر احیا کند خضر و مسیحا را
لب لعلت که روح آمد حیات جاودانی را
چو خوشبودی بهارو دی بسیر و صحبت یاران
نبودی گر خزان در پی بهار زندگانی را
نگارینا اگر خواهی بهار اندر خزان بینی
بروی زرد من بنگر سرشک ارغوانی را
سرشک از چشم خون پالا توان بیرون نمود اما
ز دل نتوان برون کردن غم درد نهانی را
سبکروحانه گر خواهی نهی پابر سر گردون
برو چون نور بیرون کن ز سر این سرگردانی را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی نام تو سر دفتر کتاب نکته دانی را
بلند از نام تو افسر بسر کنز معانی را
هوش مصنوعی: نام تو به قدری بلند آوازه است که در سرآغاز کتاب علم و دانش جای دارد. از نام تو میتوان به جواهرات معانی و مفاهیم دست یافت و بر آنها افتخار کرد.
بیا ای ساقی رندان بده جامیکه در دوران
به پیران کهن بخشد ز نو عهد جوانیرا
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و به رندان باده بده. جامی که به پیران قدیم طراوت جوانی را هدیه کند.
عجب نبود اگر احیا کند خضر و مسیحا را
لب لعلت که روح آمد حیات جاودانی را
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد اگر خضر و مسیح هم با لبهای قرمز تو زندگی جاودانی را دوباره زنده کنند.
چو خوشبودی بهارو دی بسیر و صحبت یاران
نبودی گر خزان در پی بهار زندگانی را
هوش مصنوعی: وقتی بهار خوش و زیباست و در کنار دوستان دعوت و ملاقات نیست، چه فرقی دارد که پاییز در پی این بهار زندگی را بگذراند؟
نگارینا اگر خواهی بهار اندر خزان بینی
بروی زرد من بنگر سرشک ارغوانی را
هوش مصنوعی: عزیزم، اگر میخواهی زیبایی و شکوفایی بهار را در فصل خزان ببینی، به چهره زرد من نگاه کن و اشکهای سرخ و زیبا را ببین.
سرشک از چشم خون پالا توان بیرون نمود اما
ز دل نتوان برون کردن غم درد نهانی را
هوش مصنوعی: چشم میتواند اشک بریزد و غم را از خود بیرون کند، اما دل نمیتواند درد پنهان و غمی را که درونش است، رها کند.
سبکروحانه گر خواهی نهی پابر سر گردون
برو چون نور بیرون کن ز سر این سرگردانی را
هوش مصنوعی: اگر میخواهی حالت روحیات سبک و آزاد باشد، باید از جنبههای منفی و اضطرابهای زندگی فاصله بگیری و مانند نور درخشان به بالا بروی و از سردرگمیها رهایی یابی.