شمارهٔ ۱۱۳
عرقی از گل رویش چه ز بیداد چکد
گل من شود و از لب فریاد چکد
آنچنان صید ضعیفم که چو افتم در دام
عرق شرم من از جبهه صیاد چکد
عجبی نیست بقتل من اگر خنجر عشق
قطره خون شود و از کف صیاد چکد
خسروا بی لب شیرین تو در دامن کوه
تا بکی خون زدم تیشه فرهاد چکد
سرمشقی دهدم چون ز خط لعل لبت
آب حیوان ز دم خامه استاد چکد
شمع راهم چه کشد شعله ز سروت بچمن
بگدازد دل قمری وز شمشاد چکد
تا نماید بجهان ذره از نور علی
چشمه خور زدم خامه ایجاد چکد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عرقی از گل رویش چه ز بیداد چکد
گل من شود و از لب فریاد چکد
هوش مصنوعی: از چهره گل، عطر و لطافتی به وجود میآید که نشانهی زیبایی و شکوه آن است. در عین حال، اگر دردی یا ظلمی بر او بگذرد، این احساسات درونی به فریادی بدل میشود که از دل او برمیخیزد.
آنچنان صید ضعیفم که چو افتم در دام
عرق شرم من از جبهه صیاد چکد
هوش مصنوعی: من آنقدر آسیبپذیر و ضعیف هستم که وقتی در دام میافتم، شرم و خجالت من از وجود صیاد به حالتی میافتد که از چهرهام بریزد.
عجبی نیست بقتل من اگر خنجر عشق
قطره خون شود و از کف صیاد چکد
هوش مصنوعی: عجیب نیست اگر عشق باعث شود که خونم مثل قطرهای از خنجر بریزد و از دستان صیاد بیفتد.
خسروا بی لب شیرین تو در دامن کوه
تا بکی خون زدم تیشه فرهاد چکد
هوش مصنوعی: خسارت بزرگی است که بی لب شیرین تو در دامن کوه باقی بمانم. تا چه زمانی باید به خاطر عشق تو تلاش کنم و خود را خسته کنم و تلاشهای من بینتیجه بماند؟
سرمشقی دهدم چون ز خط لعل لبت
آب حیوان ز دم خامه استاد چکد
هوش مصنوعی: من الگو و نمونهای به تو میدهم، همچون نوشتاری که از رنگ لبت میچکد. همچون آبی که از دم قلم استادی به زمین میریزد.
شمع راهم چه کشد شعله ز سروت بچمن
بگدازد دل قمری وز شمشاد چکد
هوش مصنوعی: شمع چه حالی دارد وقتی شعلهاش از زیبایی تو زبانه میکشد؟ دل پرندهای که در باغ زندگی میکند، از این زیبایی میسوزد و اشک میریزد.
تا نماید بجهان ذره از نور علی
چشمه خور زدم خامه ایجاد چکد
هوش مصنوعی: برای اینکه ذرهای از نور علی را به دنیا نشان دهم، از چشمه خورشید خوشهای از کلام ساختهام.