گنجور

بخش ۱ - در توحید

منّت از ذوالجلال والاکرام
بَدو آغاز و غایتِ انجام
آفریننده وجود و عدم
پیش گیرنده حدوث و قدم
برگزیننده حق از باطل
کارپرداز عامل و عاطل
ره نماینده خطابینان
مونس بی دلان و مسکینان
مالک ملک اول و آخر
واضع حق باطن و ظاهر
اولیا رازدار پنهانش
انبیا کارساز فرمانش
از صفی الله از مبادی کار
درگرفته بدایت ادوار
گرچه دانم، نگویم از گندم
ترسم از اعتراض نامردم
کرده بر موجب شماره عام
بر نبی الله آن شماره تمام
دور طوفان ز اُمتش برخاست
چه کند جز چنان نیامد راست
چون اشارت سوی خلیل آمد
خلق را وعده سلسبیل آمد
او به امت نخواست الا خیر
لیک قاصر نظر ببیند غیر
پس از آن چون رسید دور کلیم
هم نکردند امتش تعظیم
لیک فرعون اگرچه بهتان کرد
نتوانست دفع ثعبان کرد
روح را بعد از آن مجسم کرد
بی مدد، نامش ابن مریم کرد
نفسش گرچه صد جهان جان داشت
مرده جهل را چه درمان داشت
رایت معجزات برده به ماه
نوبت دعوت حبیب الله
گرچه لولاک بود در شانش
غصه ها بُدْ ز ابن عمّانش
هرچه آید بدان کزو باشد
هرچه زو آید آن نکو باشد
که نه فرعون اختیار نداشت
بلکه موسی هم اقتدار نداشت
خضر ناجُسته آب حیوان خَورد
آن که جست و نیافت چِتوان کرد؟
ای منزه صفاتت از اوصاف
هرچه گویم بود محال و گزاف
نرسد در کمال تو ادراک
بیش از این نیست حل مشتی خاک
هم تو گویی، که گوید از تو دگر؟
نرسد در تو وهم و عقل و نظر
نرسد در صفات ذات تو کس
تو توانی رسید در خود و بس
منم و قعر بحر حیرانی
من چه گویم دگر تو می دانی
لیک نگزیرد از مناجاتم
چون تو باشی مجیب دعواتم
ورد این عاجز شکسته مدام
بس بود ذوالجلال والاکرام

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منّت از ذوالجلال والاکرام
بَدو آغاز و غایتِ انجام
هوش مصنوعی: نعمت و رحمت از خدای بزرگ و بخشنده شروع و پایان زندگی را نیز به او نسبت می‌دهیم.
آفریننده وجود و عدم
پیش گیرنده حدوث و قدم
هوش مصنوعی: خالق هستی و نیستی، کسی است که به وقوع و آغاز و همچنین به همیشگی بودن و قدیمی بودن آگاهی دارد.
برگزیننده حق از باطل
کارپرداز عامل و عاطل
هوش مصنوعی: انتخاب‌کننده حق از باطل، کسی است که به درستی عمل می‌کند و از نادرستی‌ها دوری می‌گزیند.
ره نماینده خطابینان
مونس بی دلان و مسکینان
هوش مصنوعی: راهنمای انسان‌های آشفته و دل‌شکسته، همراه و مونس کسانی است که در رنج و سختی هستند.
مالک ملک اول و آخر
واضع حق باطن و ظاهر
هوش مصنوعی: مالک تمام هستی در آغاز و پایان، کسی است که حق را در باطن و ظاهر تعیین کرده است.
اولیا رازدار پنهانش
انبیا کارساز فرمانش
هوش مصنوعی: ولیان الهی نگهبان رازهای پنهان خداوند هستند و پیامبران، واسطه‌ای برای تحقق دستورات او.
از صفی الله از مبادی کار
درگرفته بدایت ادوار
هوش مصنوعی: خاستگاه کارها از خداست و آغاز دوره‌ها از همین جا شروع شده است.
گرچه دانم، نگویم از گندم
ترسم از اعتراض نامردم
هوش مصنوعی: هرچند که می‌دانم، از گفتن چیزی که درباره گندم باشد پرهیز می‌کنم، زیرا نگران واکنش نادرست مردم هستم.
کرده بر موجب شماره عام
بر نبی الله آن شماره تمام
هوش مصنوعی: به خاطر انگیزه‌ای خاص، نبی خدا به شرح و تفصیل ویژگی‌های خود پرداخته و شماره‌ای برای آن تعداد کامل قرار داده است.
دور طوفان ز اُمتش برخاست
چه کند جز چنان نیامد راست
هوش مصنوعی: طوفان مشکلات از سوی افرادی که به او مربوط می‌شوند، ایجاد شد. او چه کاری از دستش برمی‌آید جز این که این وضعیت برایش غیرقابل تحمل است و نمی‌تواند آن را به درستی مدیریت کند.
چون اشارت سوی خلیل آمد
خلق را وعده سلسبیل آمد
هوش مصنوعی: وقتی اشاره‌ای به ابراهیم خلیل (ع) شد، مردم بشارت نوشیدنی پاک و لذیذ را دریافت کردند.
او به امت نخواست الا خیر
لیک قاصر نظر ببیند غیر
هوش مصنوعی: او برای امت خود جز خیر و نیکی نمی‌خواست، اما عده‌ای از مردم تنها به ظاهر نگاه می‌کنند و نمی‌توانند درک کنند که چه چیز برایشان بهتر است.
پس از آن چون رسید دور کلیم
هم نکردند امتش تعظیم
هوش مصنوعی: پس از آنکه زمان موسی (کلیم) فرا رسید، قوم او به او احترام نگذاشتند.
لیک فرعون اگرچه بهتان کرد
نتوانست دفع ثعبان کرد
هوش مصنوعی: هرچند فرعون به موسی اتهام زد و او را نادیده گرفت، اما نتوانست از تأثیر و قدرت جادوی او جلوگیری کند.
روح را بعد از آن مجسم کرد
بی مدد، نامش ابن مریم کرد
هوش مصنوعی: بعد از آنکه روح را بدون هیچ کمک و یاری به وجود آورد، نامش را ابن مریم گذاشت.
نفسش گرچه صد جهان جان داشت
مرده جهل را چه درمان داشت
هوش مصنوعی: هرچند او نفسش می‌توانست به اندازه صد جهان جان داشته باشد، اما برای درمان نادانی کسی که مرده است، چه چاره‌ای می‌توان اندیشید؟
رایت معجزات برده به ماه
نوبت دعوت حبیب الله
هوش مصنوعی: معجزات پیامبر به اوج خود رسیده و زمان آن فرا رسیده که محبوب خدا دعوتش را آغاز کند.
گرچه لولاک بود در شانش
غصه ها بُدْ ز ابن عمّانش
هوش مصنوعی: اگرچه به خاطر او غصه‌ها وجود داشت، اما در حقیقت او به خاطر ارتباطش با پسرعموهایش شناخته می‌شود.
هرچه آید بدان کزو باشد
هرچه زو آید آن نکو باشد
هوش مصنوعی: هر چیزی که از جانب او بیاید، خوب است و هر چیزی که از او به ما برسد، نیکوست.
که نه فرعون اختیار نداشت
بلکه موسی هم اقتدار نداشت
هوش مصنوعی: در واقع، نه فرعون در کنترل و اختیار خودش بود و نه موسی توانایی و قدرتی در این زمینه داشت.
خضر ناجُسته آب حیوان خَورد
آن که جست و نیافت چِتوان کرد؟
هوش مصنوعی: هر که دنبال آب حیات رفت و آن را نیافت، نمی‌تواند انتظار معجزه‌ای داشته باشد.
ای منزه صفاتت از اوصاف
هرچه گویم بود محال و گزاف
هوش مصنوعی: صفات تو از هر وصفی پاک و منزه است، هر چه درباره‌ات بگویم، غیرممکن و بی‌فایده است.
نرسد در کمال تو ادراک
بیش از این نیست حل مشتی خاک
هوش مصنوعی: این بیت بیان می‌کند که درک و شناخت ما از کمال تو فراتر از این نیست و حداکثر چیزی که می‌توانیم بگوییم، مانند درک یک تکه خاک است. در واقع، ما نمی‌توانیم تمام عمق و زیبایی وجود تو را درک کنیم.
هم تو گویی، که گوید از تو دگر؟
نرسد در تو وهم و عقل و نظر
هوش مصنوعی: تو می‌گویی که چه کسی دیگر می‌تواند درباره‌ات صحبت کند؟ هیچ‌کدام از فهم، خیال و خرد به تو نمی‌رسد.
نرسد در صفات ذات تو کس
تو توانی رسید در خود و بس
هوش مصنوعی: هیچ کسی نمی‌تواند به صفات و ویژگی‌های واقعی تو دست پیدا کند؛ تنها خودت می‌توانی به عمق وجودت پی ببری و به شناخت واقعی خود برسی.
منم و قعر بحر حیرانی
من چه گویم دگر تو می دانی
هوش مصنوعی: من در عمق ناامیدی و سردرگمی خودم هستم و نمی‌دانم چه بگویم، تو خودت از حال من باخبری.
لیک نگزیرد از مناجاتم
چون تو باشی مجیب دعواتم
هوش مصنوعی: اما زمانی که تو به دعای من پاسخ نمی‌گویی، نمی‌توانم از راز و نیاز با تو دست بردارم.
ورد این عاجز شکسته مدام
بس بود ذوالجلال والاکرام
هوش مصنوعی: دعای این بنده ناتوان همیشه مورد قبول است، کسی که دارای عظمت و کرامت بی‌نظیر است.