شمارهٔ ۸۷۷
جان برای تو که هم دردی و هم درمانم
سر فدای تو که هم جانی و هم جانانم
با تو چون قامت تو از دگران آزادم
بی تو چون وصل تو از بی نظران پنهانم
لوح سودای تو چون باد ز سر می گیرم
در سر اندوه تو چون آب ز بر می خوانم
عشق روحانی سوزان تر از این ممکن نیست
کز تف آه جگر برق همی سوزانم
گر خیالی ست کسی را و تصور بندد
کز تو برگردم و خو باز کنم نتوانم
دیده بر قبضه ی ابروی کمان دارم و تیر
بر جگر میخورم و روی نمی گردانم
شب هجران تو گر تا به قیامت باشد
دیده بر هم نزنم ور مژه خون افشانم
گر سگم خوانی و کس باز نزاری خواند
دهنش بشکنم و یا سه بدو برسانم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان برای تو که هم دردی و هم درمانم
سر فدای تو که هم جانی و هم جانانم
هوش مصنوعی: زندگیام فدای توست، زیرا تو هم درد من هستی و هم درمان من. قربان تو که هم زمانی با منی و هم محبوب من.
با تو چون قامت تو از دگران آزادم
بی تو چون وصل تو از بی نظران پنهانم
هوش مصنوعی: با تو احساس آزادی دارم، چون شمایل تو من را از دیگران جدا کرده است. اما در نبود تو، مانند وصالی هستم که از دید دیگران پنهان شدهام.
لوح سودای تو چون باد ز سر می گیرم
در سر اندوه تو چون آب ز بر می خوانم
هوش مصنوعی: دل مشغولیهای تو را همچون باد از یاد میبرم، و در اندوه تو مثل آبی که از کنار میگذرد، اندوه خود را بیان میکنم.
عشق روحانی سوزان تر از این ممکن نیست
کز تف آه جگر برق همی سوزانم
هوش مصنوعی: عشق حقیقی به قدری سوزان و آتشین است که هیچ چیزی نمیتواند به اندازهی آن سوزش و شدت احساس را به وجود آورد. من از درد و ناراحتی ناشی از این عشق، به قدری ناراحت و آشفتهام که حالم بدتر از همیشه است.
گر خیالی ست کسی را و تصور بندد
کز تو برگردم و خو باز کنم نتوانم
هوش مصنوعی: اگر کسی خیال کند که من از تو دور میشوم و به کسی دیگر علاقهمند میشوم، باید بداند که نمیتوانم این کار را بکنم.
دیده بر قبضه ی ابروی کمان دارم و تیر
بر جگر میخورم و روی نمی گردانم
هوش مصنوعی: من چشمانم را به ابروی کماندار تسلط دارم و در عین حال زخم تیر را بر جان میپذیرم و از او روی نمیگردانم.
شب هجران تو گر تا به قیامت باشد
دیده بر هم نزنم ور مژه خون افشانم
هوش مصنوعی: اگر شب فراق تو تا قیامت طول بکشد، حتی یک لحظه هم پلک نخواهم زد، حتی اگر اشکهایم از چشمانم بریزد.
گر سگم خوانی و کس باز نزاری خواند
دهنش بشکنم و یا سه بدو برسانم
هوش مصنوعی: اگر مرا سگی بنامید و هیچکس به من توجه نکند، دهنش را میشکنم یا به او سختی میرسانم.

حکیم نزاری