گنجور

شمارهٔ ۸۴۴

در عشق تو از نوکِ قلم دود برآرم
وز سینۀ چون کوره به دم دود برآرم
تا بی خودم از نرگسِ ترکانۀ مستت
آهی زنم از ملکِ عجم دود برآرم
گر زلف گره بر گرهت باز گشایم
از صد دلِ پر آتشِ غم دود برآرم
از صاعقۀ برقِ نفس گر بجهانم
از هرچه وجودست و عدم دود برآرم
در سیر چنان گرم روم وقتِ معارج
کاندر گذر از صاعقه هم دود برآرم
گر راه دهد روزنِ حلقم که بنالم
ز آتش کدۀ جور و ستم دود برآرم
گر آهِ جهان سوز برآید ز درونم
چون شعلۀ مشعل ز علم دود برآرم
بی چاره دلم زار همی سوزد اگر نه
از کارگهِ سینه به دم دود برآرم
ساکن نشود برقِ جهان سوز نزاری
تا عاقبت از دودِ ندم دود برآرم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در عشق تو از نوکِ قلم دود برآرم
وز سینۀ چون کوره به دم دود برآرم
هوش مصنوعی: در عشق تو به قدری احساسم قوی است که می‌توانم از نوک قلم شعله و دود تولید کنم و از سینه‌ام که مانند کوره داغ است، بخار و دود بیرون بکشم.
تا بی خودم از نرگسِ ترکانۀ مستت
آهی زنم از ملکِ عجم دود برآرم
هوش مصنوعی: برای آنکه از سرشوق و افسون چشمان زیبای تو آهی بکشم، از سرزمین عجم بخار و دودی برمی‌خیزد.
گر زلف گره بر گرهت باز گشایم
از صد دلِ پر آتشِ غم دود برآرم
هوش مصنوعی: اگر گیسوانت را از هم باز کنم، از دل‌هام که پر از درد و اندوه است، دودی بلند می‌شود.
از صاعقۀ برقِ نفس گر بجهانم
از هرچه وجودست و عدم دود برآرم
هوش مصنوعی: اگر از نیروی نفس خود به اوج برسم، از هر آنچه که هست یا نیست، دود و بخار برمی‌آورم.
در سیر چنان گرم روم وقتِ معارج
کاندر گذر از صاعقه هم دود برآرم
هوش مصنوعی: در سفر چنان با شور و شوق حرکت می‌کنم که حتی در فشارها و مشکلات هم می‌توانم به خوبی پیش بروم و از خودم نشانه‌هایی از قدرت و اراده نشان دهم.
گر راه دهد روزنِ حلقم که بنالم
ز آتش کدۀ جور و ستم دود برآرم
هوش مصنوعی: اگر فرصتی به من بدهند تا از درد و رنجی که در دل دارم بگویم، از شدت ناراحتی و سوزش، فریاد می‌زنم و اشک و دود را به هوا می‌فرستم.
گر آهِ جهان سوز برآید ز درونم
چون شعلۀ مشعل ز علم دود برآرم
هوش مصنوعی: اگر از درون من آهی بلند و سوزان برآید، مانند شعله‌ای که از مشعل بیرون می‌آید، دودهای علمی را منتشر خواهم کرد.
بی چاره دلم زار همی سوزد اگر نه
از کارگهِ سینه به دم دود برآرم
هوش مصنوعی: دل بیچاره‌ام در درد و رنج می‌سوزد، و اگر نباشد که از عمق وجودم شعله‌ای برآید، از غم و اندوه خود به آسمان دود می‌افشانم.
ساکن نشود برقِ جهان سوز نزاری
تا عاقبت از دودِ ندم دود برآرم
هوش مصنوعی: در دنیا هیچ چیز پایدار نخواهد ماند و همه چیز در نهایت از بین می‌رود. در این میان، من نیز با تمام تلاش‌ها و ترس‌هایم، به وضوح به این حقیقت پی می‌برم که نمی‌توانم از مشکلات فرار کنم و در نهایت، شعله‌های درونم به وجود خواهد آمد.