شمارهٔ ۳۶۸
بکشم گر همه کوه است وز آهن ستمت
بر ندارم به جفا چشم امید از کرمت
تا بمیرم زغمت روی نتابم هرگز
وین تفاخر نه بس آخر که بمیرم ز غمت
در وفای تو نشینم که توانم بر خواست
از سر سر که سرم باد فدای قدمت
عیب گویند که در پای تو افتم آخر
که به بت خانه روی سجده نماید صنمت
تا سلامی به تو آرد به رقیبت فرمای
تا صبا را نبرد ناز بسی از کرمت
قادری گر بزنی گر بنوازی ، اما
آن کن ای دوست که از کرده نباشد ندمت
یاد داری که چه عهد است میان من و تو
تا بدانی که فراموش نکردم قسمت
در کشیدم ز همه خلق جهان دامن دل
بو که چون پیرهنت تنگ به بر در کشمت
جهد کن در طلب وصل نزاری خوش باش
عاقبت دست دهد دولت این نیز همت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بکشم گر همه کوه است وز آهن ستمت
بر ندارم به جفا چشم امید از کرمت
هوش مصنوعی: اگر همه کوهها را هم از بین ببرم و از ستمت بر دیگران نگذرم، هرگز امیدم را از بخشش تو قطع نخواهم کرد.
تا بمیرم زغمت روی نتابم هرگز
وین تفاخر نه بس آخر که بمیرم ز غمت
هوش مصنوعی: هرگز از درد و غمت دور نخواهم شد و حتی در لحظههای سخت و بیتابی هم به خودم نمیبالم. این تا زمانیست که بخواهم از دنیا بروم و در آن زمان نیز تنها به خاطر غم تو خواهد بود که میمیرم.
در وفای تو نشینم که توانم بر خواست
از سر سر که سرم باد فدای قدمت
هوش مصنوعی: من در وفاداری به تو مینشینم و هرگز از این کار دست نمیکشیم؛ چون جانم را فدای قدمهای تو خواهم کرد.
عیب گویند که در پای تو افتم آخر
که به بت خانه روی سجده نماید صنمت
هوش مصنوعی: میگویند که من در نهایت به پای تو میافتم، زیرا وقتی به معبد بتها میروی، مجذوب زیباییات میشوم و به سجده میافتم.
تا سلامی به تو آرد به رقیبت فرمای
تا صبا را نبرد ناز بسی از کرمت
هوش مصنوعی: تا سلامی به تو برساند، به رقیب بگو تا نسیم صبح خیلی از بزرگواری تو را نبرد و به خودش ناز نکند.
قادری گر بزنی گر بنوازی ، اما
آن کن ای دوست که از کرده نباشد ندمت
هوش مصنوعی: اگر تو بخواهی میتوانی محبت کنی یا به کسی آسیب برسانی، اما ای دوست، کاری کن که بعداً پشیمان نشوی.
یاد داری که چه عهد است میان من و تو
تا بدانی که فراموش نکردم قسمت
هوش مصنوعی: یادته که چه قراردادی بین ما بود؟ تا بفهمی که من هیچگاه قسمتم را فراموش نکردم.
در کشیدم ز همه خلق جهان دامن دل
بو که چون پیرهنت تنگ به بر در کشمت
هوش مصنوعی: من از همه مردم دنیا دامن دل را به سوی تو میکشم، چرا که تو همچون لباسی تنگ، مرا به خود جذب میکنی و نمیتوانم از تو دور شوم.
جهد کن در طلب وصل نزاری خوش باش
عاقبت دست دهد دولت این نیز همت
هوش مصنوعی: تلاشت را برای رسیدن به عشق نازکدلم بکن، خوشحال باش که در نهایت، موفقیت به تو نیز خواهد رسید اگر همت کنی.

حکیم نزاری