گنجور

شمارهٔ ۳۵۱

بوی عرق چین تو باد صبا برگرفت
یا زخواص بهار نشو و نما برگرفت
گویی عطار صبح کرد معنبر جهان
نافه ی چین برگشاد مشک ختا برگرفت
بوی گل بی وفا در سرش افکند شور
بلبل شوریده سر راه نوا برگرفت
کرد دماغ خرد ممتلی از بوی خوش
از اثر آن نسیم سیر ز ما برگرفت
عقل سراسیمه شد صبر درآمد ز پای
از سر ما لطف تو دست چرا برگرفت
دل که ز ما برشکست سیر شد از ما دگر
قاعده ی نو نهاد خوی شما برگرفت
هم به کناری امید داشتمی پیش ازین
حسن تو خود از میان رسم عطا برگرفت
بر تو ملامت کند هر که به گوشش رسید
کز تو نزاری چرا راه رجا برگرفت
گفتمش آنِ توام گفت تو آن خودی
من ز کجا گفتمش او ز کجا برگرفت

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بوی عرق چین تو باد صبا برگرفت
یا زخواص بهار نشو و نما برگرفت
هوش مصنوعی: بوی عرق چین تو را نسیم بهاری به همراه آورد یا اینکه به خاطر ویژگی‌های بهار، جوانی و رشد تو به وجود آمد.
گویی عطار صبح کرد معنبر جهان
نافه ی چین برگشاد مشک ختا برگرفت
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که عطار در صبحگاهی زیبا، عطر خوشی را که از چین به مشام می‌رسد، احساس کرده و به یادگار مشک و جلوه‌های زیبای آن دنیای خاص را در ذهن مجسم کرده است.
بوی گل بی وفا در سرش افکند شور
بلبل شوریده سر راه نوا برگرفت
هوش مصنوعی: در کلام شاعر، بوی گل که نمادی از زیبایی و عشق است، شوری را در دل بلبل ایجاد کرده و او را به در می‌آورد تا نغمه‌ای بخواند. بلبل، که نشان‌دهنده حسرت و عاشقانه است، تحت تأثیر این بوی دل‌انگیز به عشق و احساسات خود پاسخ می‌دهد و نغمه‌ای را سر می‌دهد.
کرد دماغ خرد ممتلی از بوی خوش
از اثر آن نسیم سیر ز ما برگرفت
هوش مصنوعی: در اثر وزش آن نسیم خوشبو، بوی معطر به دماغم رسید و مرا سیراب کرد.
عقل سراسیمه شد صبر درآمد ز پای
از سر ما لطف تو دست چرا برگرفت
هوش مصنوعی: عقل ما دچار آشفتگی و سردرگمی شد و صبر ما از سر فروریخت. اما چرا لطف تو به ما دست نمی‌زند و از ما دور است؟
دل که ز ما برشکست سیر شد از ما دگر
قاعده ی نو نهاد خوی شما برگرفت
هوش مصنوعی: وقتی دل ما از عشق ما جدا شد، دیگر دلیلی برای ارتباط با ما نداشت و به گونه‌ای جدید با شما رفتار کرد.
هم به کناری امید داشتمی پیش ازین
حسن تو خود از میان رسم عطا برگرفت
هوش مصنوعی: قبل از این که زیبایی تو را ببینم، امیدوار بودم که روزی به من عطا شود.
بر تو ملامت کند هر که به گوشش رسید
کز تو نزاری چرا راه رجا برگرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که از تو بدگویی کند، به خاطر این است که نمی‌داند چرا تو راه امید را انتخاب کرده‌ای و از یاری نشانه‌ای نداری.
گفتمش آنِ توام گفت تو آن خودی
من ز کجا گفتمش او ز کجا برگرفت
هوش مصنوعی: به او گفتم که تو متعلق به منی، ولی او گفت که من خودم متعلق به خودم هستم. من از کجا این حرف را زدم و او از کجا به وجود آمد که بخواهد آن را انکار کند؟