گنجور

شمارهٔ ۱۴

از من چه شد که یاد نیامد حبیب را
مردم ز درد و نیست غم من طبیب را
گو رنجه کن قدم به عیادت که خوب روی
نبود بدیع اگر بنوازد غریب را
برآستان دوست مجاور بدی سرم
گردست امتناع نبودی رقیب را
هرگز به هرزه دامن گل کی دهد ز دست
گر هیچش اختیار بود عندلیب را
رغم عدو چه تعبیه یی ساخت زلف دوست
در جیب صبح باد روان کرد طبیب را
جز یاد دوستان نرود در مسامعم
آن به که نشنوم هذیان خطیب را
پیرانه سر چو زاهد صنعان ز دست دل
درگردن افکنم به ارادت صلیب را
استاد من معلم کُتّاب عشق بود
بیهوده می کنند ملامت ادیب را
تسلیم عشق شو چو نزاری نه معترض
نقض معلمان نرسد مستجیب را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از من چه شد که یاد نیامد حبیب را
مردم ز درد و نیست غم من طبیب را
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چه بر سرم آمده که یاد محبوبم از دلم رفته است. مردم از درد و رنج من می‌گویند، اما هنوز کسی را نیافتم که به حال من رسیدگی کند و درمانم کند.
گو رنجه کن قدم به عیادت که خوب روی
نبود بدیع اگر بنوازد غریب را
هوش مصنوعی: اگر دردی به دل کسی هست، از رنج و زحمت خودت بیفزای و برای عیادت او برو. زیبایی و نیکی، اگرچه در حیات خوبان دیده می‌شود، اما می‌تواند در دل افراد غریب نیز جایی داشته باشد.
برآستان دوست مجاور بدی سرم
گردست امتناع نبودی رقیب را
هوش مصنوعی: در آستان دوست نشسته‌ام و از دیدن او حاضرم، هیچ مانعی برای رقیب وجود ندارد.
هرگز به هرزه دامن گل کی دهد ز دست
گر هیچش اختیار بود عندلیب را
هوش مصنوعی: هرگز گل به کسی که بی‌دلیل و بی‌برنامه است، دست رد نمی‌کند. اگر هم اختیارش باشد، هر پرنده‌ای مثل بلبل نمی‌تواند به راحتی به آن دسترسی پیدا کند.
رغم عدو چه تعبیه یی ساخت زلف دوست
در جیب صبح باد روان کرد طبیب را
هوش مصنوعی: در مقابل دشمن، چه تدبیری اندیشیده است که موهای دوست مانند صبح دل‌فریب در باد می‌رقصد و طبیب را به شگفتی می‌آورد.
جز یاد دوستان نرود در مسامعم
آن به که نشنوم هذیان خطیب را
هوش مصنوعی: جز یاد دوستان، هیچ چیزی در خاطر من نمی‌ماند. بهتر است که نشنوم حرف‌های بی‌معنی و بی‌مورد سخنران را.
پیرانه سر چو زاهد صنعان ز دست دل
درگردن افکنم به ارادت صلیب را
هوش مصنوعی: در سن پیری، مثل یک زاهد، علاقه‌ام را فدای عشق می‌کنم و به نشانه احترام صلیب را بر گردن می‌اندازم.
استاد من معلم کُتّاب عشق بود
بیهوده می کنند ملامت ادیب را
هوش مصنوعی: استادم کسی بود که عشق را به ما آموخت و انتقاد ادبیان را بی‌دلیل می‌دانستند.
تسلیم عشق شو چو نزاری نه معترض
نقض معلمان نرسد مستجیب را
هوش مصنوعی: به عشق تسلیم باش و مانند نزاری نباش که همیشه معترض و منتقد باشد؛ چراکه پاسخ اجابت به دعاها فقط از طرف کسانی می‌رسد که دلشان صاف است و به عشق و محبت پایبندند.

حاشیه ها

1398/08/10 02:11
عین. ح

قافیهٔ بیت پنجم «طیب» است که به اشتباه «طبیب» نوشته شده

1399/12/20 00:03
جابری

در بیت پنجم باد صبح به اشتباه صبح باد ثبت شده است