گنجور

شمارهٔ ۱۳۴۴

ای زندگیِ جان ها الّا به تو جان حی نی
این جا که منم آری آن جا شی و لا شی نی
صاحب نظران گرچه بی دیده ترا دیدند
اعما چو نمی بیند افتد به سرِ پی نی
عارف نبود هرگز در زاویه بنشسته
اَطباقِ سماواتش گر زیرِ قدم طی نی
گر نوش طمع دارد با نیش فرا سازد
تا جویِ عسل بیند امّا مگس و قی نی
از خویش به در رفته بی تو نبود یک دم
بنیاد برافکنده اوقات کند پی نی
دردِ تو کسی دارد کز درد نمی نالد
در داغِ تو می سوزد امّا اثرِ کی نی
تو حاضر و ما طالب آخر چه حجاب است این
در عینِ حضوری تو موقوف به جا کی نی
هر چند گدایانت خوارند و زبون امّا
شوریده ز جامِ تو کم تر ز جم و کی نی
در دوستی لیلی وحشی شد و سودایی
مجنونِ سبک دل را مِن بعد سرِ حی نی
یک جرعه نزاری را در کام چکانیدی
سر رفت و هنوز از سر بیرون نشود می نی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای زندگیِ جان ها الّا به تو جان حی نی
این جا که منم آری آن جا شی و لا شی نی
هوش مصنوعی: ای زندگیِ جان‌ها، جز تو جان واقعی در اینجا وجود ندارد. در جایی که من هستم، تنها تو هستی و نه هیچ چیز دیگر.
صاحب نظران گرچه بی دیده ترا دیدند
اعما چو نمی بیند افتد به سرِ پی نی
هوش مصنوعی: مردم دانا و صاحب نظر، حتی اگر تو را نبینند، در حقیقت تو را در عمق وجود خود حس می‌کنند؛ اما اگر خودت نتوانی ببینی، به زودی به مشکلاتی دچار خواهی شد.
عارف نبود هرگز در زاویه بنشسته
اَطباقِ سماواتش گر زیرِ قدم طی نی
هوش مصنوعی: عارف هرگز در گوشه‌ای نشسته و از معنویات فاصله نمی‌گیرد، زیرا اگر زیر پایش زمین را طی کنه، به آسمان‌ها می‌رسد.
گر نوش طمع دارد با نیش فرا سازد
تا جویِ عسل بیند امّا مگس و قی نی
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد از شکر و شیرینی زندگی بهره‌مند شود، ممکن است با دردسرها و چالش‌ها روبه‌رو شود. او در تلاش است تا به چیزهای خوب برسد، اما مانند مگس که به عسل می‌رسد، ممکن است با مسائلی نیز مواجه شود که شیرینی را تلخ کند.
از خویش به در رفته بی تو نبود یک دم
بنیاد برافکنده اوقات کند پی نی
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر احساس جدایی و نبودن محبوب است. گویا شاعر از خود بی‌خود شده و در نبود معشوق حتی یک لحظه نمی‌تواند آرامش داشته باشد. زندگی او بدون محبوب بی‌اساس و نابود شده است، و هر لحظه به یاد او سپری می‌شود.
دردِ تو کسی دارد کز درد نمی نالد
در داغِ تو می سوزد امّا اثرِ کی نی
هوش مصنوعی: کسی هست که به خاطر درد تو به شدت رنج می‌کشد، اما هیچ گاه از دردش شکایت نمی‌کند. او در غم تو می‌سوزد، اما نشانه‌ای از این درد در وجودش دیده نمی‌شود.
تو حاضر و ما طالب آخر چه حجاب است این
در عینِ حضوری تو موقوف به جا کی نی
هوش مصنوعی: تو در اینجا هستی و ما به دنبال تو هستیم. پس چرا این حجاب مانع می‌شود؟ با وجود این که تو همیشه حاضر هستی، این عدم دید ما به چه چیزی وابسته است؟
هر چند گدایانت خوارند و زبون امّا
شوریده ز جامِ تو کم تر ز جم و کی نی
هوش مصنوعی: هرچند که گدایان در نظر مردم بی‌ارزش و حقیر به شمار می‌آیند، اما عشق و شوری که از وقتی که به خاطر تو با دل و جان به خود می‌خورند، به هیچ یک از بزرگان و مهمانان قهرمان تاریخ نمی‌تواند مقایسه شود.
در دوستی لیلی وحشی شد و سودایی
مجنونِ سبک دل را مِن بعد سرِ حی نی
هوش مصنوعی: در دوستی، لیلی باعث جنون و دیوانگی مجنون شده است و پس از آن، دل بی‌قرار او به حالت بی‌خود و سرگردان در آمده است.
یک جرعه نزاری را در کام چکانیدی
سر رفت و هنوز از سر بیرون نشود می نی
هوش مصنوعی: یک قطره از شراب نزار را در دهان چشیدیم و آنقدر لذت‌بخش بود که هنوز اثرش از سر ما نرفته است.

حاشیه ها

1397/07/23 15:09
محمدامین

سلام و درود
عالی بود عالی
کسی می تونه این بیت را معنا کنه؟
عارف نبود هرگز در زاویه بنشسته
اَطباقِ سماواتش گر زیرِ قدم طی نی

1397/07/23 20:09
حسین پورشریف

درود بر جناب احمدی فقیه!
برداشتم این گونه است:
با خلوت‌گزیدن و ریاضت‌کشیدن و ذکرگفتن، نمی‌توان به شناخت واقعی از خداوند رسید و به اصطلاح عارف شد.
باید پله‌های صعود را درنوردید و طی کرد تا به مقام قرب الهی و شناخت حق رسید.

1397/07/23 22:09
محسن.۲

عارف نبود هرگز در زاویه بنشسته
اَطباقِ سماواتش گر زیرِ قدم طی نی
حسین خان به درستی معنا کردند
به آنکه در گوشه ای نشسته ، لقب عارف زیبنده نیست ، قبل از آنکه طبقات آسمان عشق را زیر پا نهد.
شاید منظور هفت شهر عشق باشد
از عطار:
گفت ما را هفت وادی در ره است
چون گذشتی هفت وادی، درگه است
هست وادی طلب آغاز کار
وادی عشق است از آن پس، بی کنار
پس سیم وادی است آن معرفت
پس چهارم وادی استغنا صفت
هست پنجم وادی توحید پاک
پس ششم وادی حیرت صعب‌ناک
هفتمین، وادی فقر است و فنا
بعد از این روی روش نبود تو را
در کشش افتی، روش گم گرددت
گر بود یک قطره قلزم گرددت

1397/07/24 08:09
محمدامین

سلام و درود
از جناب دکتر پورشریف عزیز بابت معنا و تفسیر زیبای ایشان سپاس‌گزاری می‌کنم.