گنجور

شمارهٔ ۱۳۴۰

ای گر درآید از درم سرمست یار قاینی
بر جان نهم، بر دل نهم، دستِ نگار قاینی
مردم نمیگویم ز که مستم نمیگویم ز چه
مشهور باشد در جهان چشم خمار قاینی
آرامِ جانی یافتم کز دل قرارم می برد
دل بردن و جان سوختن این است کارِ قاینی
نخّ و نسیج انداخته شمع از میان برداشته
یا رب توان خفتن چنین شب در کنارِ قاینی
زهره ندارم کاین سخن پیش کسی پیدا کنم
آری چه غم چون می برم غم یادگارِ قاینی

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای گر درآید از درم سرمست یار قاینی
بر جان نهم، بر دل نهم، دستِ نگار قاینی
هوش مصنوعی: اگر یار خوشگلی با حال سرمستی وارد خانه‌ام شود، جانم را فدای او می‌کنم و دل و دلم را به دست او می‌سپارم.
مردم نمیگویم ز که مستم نمیگویم ز چه
مشهور باشد در جهان چشم خمار قاینی
هوش مصنوعی: من به کسی نمی‌گویم که من در چه حالتی هستم و از چه چیزی مست شده‌ام؛ نمی‌خواهم این موضوع در دنیا معروف شود که چشمان خواب‌آلودم به چه چیزهایی اشاره دارد.
آرامِ جانی یافتم کز دل قرارم می برد
دل بردن و جان سوختن این است کارِ قاینی
هوش مصنوعی: من آرامشی را پیدا کرده‌ام که از دلِ من آسایش می‌برد؛ این یعنی بردن دل و سوختن جان، کارِ کسی است که به عشق و دلدادگی مشکل دارد.
نخّ و نسیج انداخته شمع از میان برداشته
یا رب توان خفتن چنین شب در کنارِ قاینی
هوش مصنوعی: ای خدا، آیا ممکن است که بتوان با خیال راحت و آرام در کنار قاینی خوابید در حالی که چراغ خاموش شده و نور و روشنی از میان رفته است؟
زهره ندارم کاین سخن پیش کسی پیدا کنم
آری چه غم چون می برم غم یادگارِ قاینی
هوش مصنوعی: من جرأت بیان این سخن را ندارم، اما چه ناراحتی‌ای می‌تواند داشته باشد وقتی که من با نوشیدن، یادگار غم‌انگیز قاینی را به دوش می‌کشم؟