شمارهٔ ۱۲۸۵
هر چه در پیشانیم آویخت می
وز ترشح در کنارم ریخت خوی
آن زمان دفع خمارم می کند
می که بادا آفرین بر جان وی
چون خمارم بشکند در چشم من
هر دو یکسان می نماید نور و فی
گرد پای خمر خواهم کرد دور
هم چو گرد قطب دوران جدی
زاهدان بر خم بگشتندی ولی
نیست شان اصلی به حکم کل شی
خنب بر جان چشمه ی حیوان ماست
نی خضر از چشمه شد جاوید حی
از سفال کهنه صد اسرار غیب
با تو بنمایم چو سر جام می
با خرد گفتم بگویم سر جام
بانگ بر من زد چه خواهی گفت هی
هر که پیدا کرد اسرار نهان
بس پشیمانی که پیش آمد ز پی
می خور ای بابا می و انده مخور
تا کند طومار ننگ و نام طی
گر کنی باری به درد تیره کن
باده ی صافی دریغ آید به قی
دیر شد تا شد نزاری مست عشق
هیچ میدانی که از کی تا به کی
ور نمی دانی بگویم ز آن زمانک
داده اند از بدو کن جامی به وی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر چه در پیشانیم آویخت می
وز ترشح در کنارم ریخت خوی
هوش مصنوعی: آنچه بر پیشانی ما نوشته شده است، مانند قطراتی که از ترشح کنارمان میریزد، به ما میچسبد و ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
آن زمان دفع خمارم می کند
می که بادا آفرین بر جان وی
هوش مصنوعی: در آن زمان، نوشیدنیای که مینوشم، حال خمارم را خوب میکند و بر جان آن شخص آفرین میگویم.
چون خمارم بشکند در چشم من
هر دو یکسان می نماید نور و فی
هوش مصنوعی: وقتی مست شوم، در دیدگانم نور و فیلتری که بر روی اشیاء میافتد، به یک اندازه جلوه میکند.
گرد پای خمر خواهم کرد دور
هم چو گرد قطب دوران جدی
هوش مصنوعی: من میخواهم دور هم بنشینم و مانند گرداگرد یک قطب، دوستان را دور خود جمع کنم.
زاهدان بر خم بگشتندی ولی
نیست شان اصلی به حکم کل شی
هوش مصنوعی: زاهدان همواره در مسیر پر پیچ و خم زندگی قدم میزنند، اما جایگاه واقعی آنها به خاطر قوانین کلی وجود ندارد.
خنب بر جان چشمه ی حیوان ماست
نی خضر از چشمه شد جاوید حی
هوش مصنوعی: زندگی ما به مانند چشمهای است که همیشه جاری است و از آن، حیات و سرزندگی میروید. نی خضر، که نمادی از جاودانگی و زندگی است، از این چشمه به وجود آمده و هیچگاه زوال پیدا نمیکند.
از سفال کهنه صد اسرار غیب
با تو بنمایم چو سر جام می
هوش مصنوعی: از سفال قدیمی میتوانم به تو حقایق و رازهای پنهان را نشان دهم، مانند زمانی که سر جام شراب را برمیدارم.
با خرد گفتم بگویم سر جام
بانگ بر من زد چه خواهی گفت هی
هوش مصنوعی: من با عقل و اندیشهام گفتم که چیزی بگویم، اما از درون پیامی به من رسید که چه میخواهی بگویی؟
هر که پیدا کرد اسرار نهان
بس پشیمانی که پیش آمد ز پی
هوش مصنوعی: هرکس که به رازهای پنهان دست یابد، پس از آن به خاطر آنچه رخ داده، به شدت پشیمان خواهد شد.
می خور ای بابا می و انده مخور
تا کند طومار ننگ و نام طی
هوش مصنوعی: ای بابا، نوشیدنی را بنوش و به اندوه فکر نکن تا مسألههای شرم و نامت را فراموش کنی.
گر کنی باری به درد تیره کن
باده ی صافی دریغ آید به قی
هوش مصنوعی: اگر مدتی به مشکل و سختی روبرو شوی، نوشیدن شراب خالص و صاف برایت لذت بخش خواهد بود و از آن حسرت خواهی خورد.
دیر شد تا شد نزاری مست عشق
هیچ میدانی که از کی تا به کی
هوش مصنوعی: عشق موجب شده که زمان زیادی را صرف کردهام و حالا دیره و من هنوز غرق در این احساس هستم. آیا میدانی از چه زمانی تا حالا در این حالت بودهام؟
ور نمی دانی بگویم ز آن زمانک
داده اند از بدو کن جامی به وی
هوش مصنوعی: اگر نمیدانی، بگو تا برایت بگویم که از زمانی که به او جامی دادهاند، همه چیز تغییر کرده است.